خبرهای داغ
کدخبر: ۲۰۰۵۹
تاریخ خبر:

ادعای یک رسانه: هشدار درباره آغاز جنگ تازه ایران و اسرائیل؛ شمارش معکوس تا ضربه پیش‌دستانه؟

نشانه‌ها و اظهارات مقامات اسرائیلی و تحرکات منطقه‌ای، خبر از احتمال شروع یک جنگ جدید میان ایران و اسرائیل می‌دهد.

ادعای یک رسانه: هشدار درباره آغاز جنگ تازه ایران و اسرائیل؛ شمارش معکوس تا ضربه پیش‌دستانه؟

بر اساس گزارشی از فارن پالیسی که خبرگزاری انتخاب آن را منتشر کرده، احتمال بالایی وجود دارد که اسرائیل پیش از ماه دسامبر — و حتی شاید در اواخر ماه اوت — اقدام به آغاز جنگ تازه‌ای با ایران کند.

به گفته این گزارش، ایران از مدت‌ها قبل چنین حمله‌ای را پیش‌بینی کرده و برای مقابله با آن آماده شده است. در جنگ اول، تهران با رویکردی بلندمدت وارد میدان شد و حملات موشکی خود را به گونه‌ای برنامه‌ریزی کرد که با یک نبرد فرسایشی هماهنگ باشد. اما در صورت بروز درگیری دوم، انتظار می‌رود ایران از همان ابتدا با ضربات سنگین و مستقیم، هرگونه تصور از امکان تسلط نظامی اسرائیل را از بین ببرد.

تحلیلگران پیش‌بینی می‌کنند که درگیری آتی به‌مراتب خونین‌تر از جنگ قبلی باشد. اگر دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، بار دیگر تحت فشار اسرائیل وارد جنگ شود، احتمال دارد ایالات متحده با نبردی فراگیر با ایران روبه‌رو گردد؛ نبردی که می‌تواند جنگ عراق را کوچک جلوه دهد.

به باور نویسندگان گزارش، جنگ ژوئن اسرائیل تنها محدود به موضوع هسته‌ای ایران نبود، بلکه هدف اصلی آن تغییر موازنه قدرت در خاورمیانه محسوب می‌شد. بیش از بیست سال است که تل‌آویو تلاش دارد واشنگتن را به اقدام نظامی علیه تهران وادار کند تا جایگاه خود را در منطقه تقویت کند.

در این چارچوب، حملات اسرائیل اهدافی فراتر از تضعیف تأسیسات هسته‌ای ایران داشت: کشاندن مستقیم آمریکا به درگیری نظامی، ترور رهبران ایران، و تبدیل ایران به وضعیتی مشابه سوریه یا لبنان که قابل حمله مداوم باشد. از این سه هدف، تنها اولی تا حدودی محقق شد. ترامپ نه موفق به نابودی برنامه هسته‌ای ایران شد و نه توانست آن را به حدی عقب بیندازد که موضوع بسته شود.

بر اساس ارزیابی این گزارش، اسرائیل با حملات ژوئن صرفاً به یک موفقیت نسبی دست یافت و هدف اصلی‌اش، یعنی ورود کامل آمریکا به جنگ، تحقق پیدا نکرد. ترامپ با وجود تمایل به اقدام سریع، از جنگ تمام‌عیار هراس داشت. به همین دلیل، استراتژی او محدود به حمله به مراکز هسته‌ای شد تا از گسترش تنش جلوگیری کند. این رویکرد باعث نارضایتی اسرائیل و در عین حال، گرفتار شدن آمریکا در چرخه‌ای از تنش شد.

عدم تمایل واشنگتن به ادامه درگیری و بسنده کردن به یک کارزار بمباران محدود، موجب شد اسرائیل با آتش‌بس موافقت کند. در این مدت، پدافند هوایی اسرائیل آسیب جدی دید و موشک‌های ایران نفوذ مؤثرتری پیدا کردند. اسرائیل دریافت که بدون حمایت کامل آمریکا، ادامه جنگ برایش پرهزینه خواهد بود.

همچنین، اسرائیل در تحقق دو هدف دیگرش شکست خورد. با وجود ترور ۳۰ فرمانده ارشد و ۱۹ دانشمند هسته‌ای ایران، این ضربه‌ها تنها اثر موقت داشتند. ایران ظرف کمتر از یک روز بیشتر این جایگاه‌ها را پر کرد و حملات موشکی سنگینی انجام داد که توانایی این کشور در ادامه ضدحملات را نشان داد.

اسرائیل حتی تلاش کرد با ایجاد رعب در میان مقامات ایرانی، فروپاشی داخلی را تسریع کند. طبق گزارش واشنگتن‌پست، مأموران موساد با زبان فارسی با مقامات تماس گرفته و تهدید کرده بودند که اگر علناً از جمهوری اسلامی اعلام برائت نکنند، خود و خانواده‌هایشان را خواهند کشت. با این حال، شواهدی از تسلیم شدن فرماندهان ایرانی وجود ندارد و انسجام حاکمیت حفظ شد.

برخلاف انتظار اسرائیل، این ترورها به اعتراضات داخلی منجر نشد و حتی اتحاد ملی‌گرایانه‌ای در سراسر ایران ایجاد کرد. در نتیجه، اسرائیل نتوانست از نارضایتی‌ها بهره‌برداری کند. پس از سال‌ها اقدامات نظامی در غزه و حمله به ایران، تنها بخش کوچکی از ایرانیان خارج‌نشین دیدگاه مثبتی نسبت به تل‌آویو دارند.

یک هنرمند تهرانی در گفت‌وگو با نرگس باجغلی، استاد دانشگاه جانز هاپکینز، اظهار کرد: «من قبلاً از کسانی بودم که در اعتراضات شعار می‌دادم پول ایران را به لبنان یا فلسطین نفرستید. اما حالا می‌فهمم بمب‌هایی که همهٔ ما با آن روبه‌رو هستیم یکی است و اگر دفاع قدرتمند در سراسر منطقه نداشته باشیم، جنگ به سراغ خودمان می‌آید.»

این همبستگی داخلی، در کوتاه‌مدت به سود جمهوری اسلامی تمام شد و حتی به کاهش شکاف بین دولت و جامعه انجامید.

اسرائیل نیز نتوانست ایران را به «سوریه دوم» تبدیل کند یا برتری هوایی پایدار و مستقل از آمریکا به دست آورد. حتی در جریان جنگ، بدون کمک ایالات متحده و استفاده از ۲۵ درصد از سامانه‌های رهگیر موشکی «تاد» ظرف ۱۲ روز، ادامه نبرد برای اسرائیل دشوار بود.

اکنون، مقامات اسرائیلی از جمله ایسرائیل کاتس، وزیر دفاع، و ایال زامیر، رئیس ستاد ارتش، صراحتاً از احتمال جنگ دوم سخن می‌گویند. زامیر اعلام کرده که جنگ ژوئن تنها «مرحله اول» بوده و اسرائیل «وارد فصل تازه‌ای از نبرد» شده است.

این استراتژی که به «چیدن علف‌ها» شهرت دارد، بر حملات پیشگیرانه و مکرر برای جلوگیری از بازسازی توان موشکی و پدافندی ایران استوار است. همین امر می‌تواند محرک اصلی آغاز درگیری جدید باشد، به‌ویژه پیش از پیچیده‌تر شدن شرایط سیاسی آمریکا در فصل انتخابات.

عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، نیز در شبکه اجتماعی ایکس هشدار داده: «اگر تجاوز تکرار شود، درنگ نخواهیم کرد که به شکلی قاطع‌تر و به گونه‌ای واکنش نشان دهیم که پنهان کردن آن غیرممکن باشد.»

سرنوشت جنگ آینده وابسته به این است که کدام طرف سریع‌تر عمل کند و بیشتر بیاموزد: آیا اسرائیل می‌تواند سامانه‌های دفاعی خود را پیش از بازسازی توان موشکی ایران تکمیل کند یا برعکس، تهران راه نفوذ به پدافند اسرائیل را یافته است؟

با توجه به این تردیدها، تحلیلگران معتقدند ایران ممکن است رویکرد هسته‌ای خود را بازنگری کند، چرا که سایر ابزارهای بازدارندگی‌اش ناکافی نشان داده‌اند. واکنش ترامپ در صورت بروز جنگ دوم نیز می‌تواند تعیین‌کننده باشد، به‌خصوص که تجربه جنگ نخست نشان داد ورود محدود آمریکا، ذخایر دفاعی این کشور را به سرعت تحلیل می‌برد.

ترامپ اکنون میان دو انتخاب دشوار قرار دارد: ورود کامل به جنگ یا کناره‌گیری کامل؛ تصمیمی که هرکدام می‌تواند پیامدهای سنگینی در عرصه سیاسی و نظامی برای او به همراه داشته باشد.

copied
ارسال نظر
 

وب گردی

    ×

    برای حمایت از ما لطفا روی تبلیغات مورد علاقه کلیک کنید.