جیمی کارتر؛ رئیسجمهوری که سایه تحولات ۵۷ تا لحظه مرگ همراهش ماند
جیمی کارتر، سیونهمین رئیسجمهور آمریکا و یکی از چهرههای جنجالی تاریخ سیاسی این کشور، ساعاتی پیش درگذشت. کارتر که ریاستجمهوریاش همزمان با وقوع انقلاب ایران بود، همواره در خاطره جمعی ایرانیان بهعنوان چهرهای بحثبرانگیز باقی مانده است.
تحولات دوران جیمی کارتر همچنان از سوی برخی بهعنوان عاملی تعیینکننده در رخدادهای سال ۱۳۵۷ و پس از آن تحلیل میشود.
در ادامه، به نقاط عطفی که نام جیمی کارتر را در تاریخ ایران و جهان ماندگار کرده است، میپردازیم:
تحولات انقلاب ایران و نقش آمریکا
در سالهای پایانی دهه ۱۹۷۰، ایران شاهد ناآرامیهای گستردهای بود که نهایتاً به سقوط محمدرضا شاه پهلوی انجامید. در این دوره، ایالات متحده، به رهبری کارتر، در برابر تحولات ایران رویکردی متناقض داشت. از یک سو، حمایتهای غیرعلنی از شاه ادامه داشت و از سوی دیگر، اطلاعات محدود و تحلیلهای ناکافی از اوضاع داخلی ایران، سیاستهای واشنگتن را دچار سردرگمی کرده بود.
نشریه تایم در ژانویه ۱۹۷۹، با انتشار گزارشی مفصل به اولویتهای سیاست خارجی کارتر در سال جدید پرداخت. این گزارش همزمان با حضور رئیسجمهور در کنفرانس گوادلوپ منتشر شد. محور این نشست، بررسی بحران ایران و تهدید شوروی در منطقه بود. برژینسکی، مشاور امنیت ملی کارتر، در این نشست نقش مهمی ایفا کرد و گزارشی محرمانه به کارتر ارائه داد. وی بعدها در خاطراتش نوشت که کارتر مخالف پذیرش شاه در خاک آمریکا بود، زیرا این اقدام را مغایر با منافع ملی کشورش میدانست.
سیاستهای کارتر در برابر انقلاب
در حالی که شرایط ایران روزبهروز بحرانیتر میشد، کارتر ترجیح داد از اظهارنظر مستقیم درباره تحولات خودداری کند. او در کنفرانس گوادلوپ، به بررسی نگرانیهای اروپاییان و متحدان آمریکا درباره پیامدهای سقوط شاه پرداخت. در آن زمان، رسانههای آمریکایی نیز به دوگانهای در قبال کارتر تبدیل شده بودند؛ برخی او را عامل سقوط شاه و بیثباتی منطقه میدانستند و برخی دیگر از سیاستهای او دفاع میکردند.
سخنان کارتر در کنفرانسهای خبری آن زمان، همواره با احتیاط همراه بود. او در جایی گفت: «ما تلاش کردهایم روابط خود را با دشمنان سابق بهبود بخشیم و از مذاکره بهعنوان جایگزینی برای درگیری استفاده کنیم.» این اظهارات، در شرایطی که بحران در خاورمیانه به اوج رسیده بود، واکنشهای متفاوتی به همراه داشت.
کارتر و دوقطبی طرفداران پهلوی
تا به امروز، برخی از طرفداران محمدرضا شاه پهلوی، کارتر را مقصر اصلی سقوط شاه میدانند. این دیدگاه، گرچه از سوی برخی تحلیلگران رد شده، به یک دوقطبی سیاسی تبدیل شده است. بخشی از این نظرات، ناشی از سیاستهای محتاطانه کارتر در مواجهه با شاه و انقلاب ایران است.
در خاطرات زبیگنیو برژینسکی نیز به نقل قولی از کارتر اشاره شده است که درباره پذیرش شاه گفته بود: «اگر شاه اینجا در حال بازی تنیس باشد، در حالی که کارمندان سفارت ما در تهران گروگان گرفته شدهاند، خلاف منافع آمریکا خواهد بود.» این موضعگیریها، همچنان باعث بحث و جدل در میان تحلیلگران تاریخی است.
سکوت در برابر بحرانها
تایم در گزارشی دیگر به رفتار آرام و گاه منفعل کارتر در اوج بحرانهای جهانی اشاره کرده و نوشته بود: «گرمای استوایی گوادلوپ همه را بیحال کرده، حتی رئیسجمهور کارتر.» این توصیف، نمایانگر شکاف میان انتظارات جهانی از آمریکا و واکنشهای محتاطانه دولت کارتر در آن دوره است.
میراث سیاسی کارتر
با مرگ جیمی کارتر، تاریخ سیاسی او و ارتباطش با تحولات ایران بار دیگر مورد توجه قرار گرفته است. او نه تنها در داخل آمریکا بلکه در سراسر جهان، بهویژه در خاورمیانه، چهرهای تأثیرگذار و بحثبرانگیز باقی خواهد ماند.