تب کرهایها در ایران؛ از سرگرمی تا یک پدیده اجتماعی!
محبوبیت بیسابقه سلبریتیهای کرهای در میان نوجوانان ایرانی، دیگر یک علاقه گذرا نیست؛ تبدیل به پدیدهای شده که ساختار فرهنگی کشور را به چالش کشیده و نگاه مدیران فرهنگی و آموزشی را به بازنگری جدی واداشته است.

در روزهای اخیر، مستند «کیپاپ» که از طریق پلتفرم هاشور بهصورت آنلاین به نمایش درآمده، نگاهها را به سوی پدیدهای نهچندان نو اما در حال گسترش جلب کرده است: علاقه پرشور نوجوانان ایرانی به سلبریتیهای کرهای.
علی کوثری، کارگردان این مستند، در گفتوگو با ایسنا، تأکید میکند که مواجهه او با این موضوع به سالهای نوجوانیاش بازمیگردد. او در آن دوران به تماشای سریالها و فیلمهای کرهای علاقهمند شد، اما این علاقه بعدها و در دوران دانشجویی، شکلی جدیتر پیدا کرد.
وی توضیح میدهد: «در دوران کودکی و نوجوانی تنها برای سرگرمی فیلمهای کرهای را میدیدم، اما زمانی که وارد دانشگاه شدم، متوجه شدم که این علاقه صرفاً یک تفریح نیست. نخستین بار در فضای دانشگاه با کانونهای هواداری کیپاپ و گروههایی مانند BTS آشنا شدم و فهمیدم که سلبریتیهای کرهای در ایران طرفداران فراوانی دارند.»
کوثری با تأکید بر خلأ جدی در حوزه محتوای فرهنگی برای نسل نوجوان در ایران، میگوید: «ما در ایران محتوای مناسب برای نوجوانان تولید نمیکنیم. اگر هم محتوایی باشد، متناسب با نیازها و ذائقه آنها نیست.»
او در ادامه با بیان اینکه ساخت این مستند حدود سه سال طول کشیده، به روند شکلگیری ایده آن اشاره میکند: «از همان دوران دانشجویی، ذهنم درگیر پدیده هواداری از هنرمندانی شد که حتی زبانشان را هم متوجه نمیشویم. این موضوع باعث شد در مسیر فیلمسازی به دنبال فرصتی برای بررسی دقیقتر این پدیده باشم.»
کوثری اعتقاد دارد که آنچه باعث این علاقهمندی گسترده شده، تنها جذابیت ظاهری یا محتوای آثار کرهای نیست، بلکه برنامهریزی دقیق فرهنگی دولت کره جنوبی برای جهانیسازی محتوای هنریاش نقش کلیدی دارد. او اظهار میدارد: «دولت کره با تکیه بر فیلم و موسیقی، جایگاه خود را در عرصه رسانه جهانی تثبیت کرده است. دو رئیسجمهور کره به دلیل اقداماتشان در حوزه فرهنگ، لقب رئیسجمهور فرهنگی گرفتهاند.»
در بخش پژوهشی این مستند، کوثری از حضور پررنگ روانشناسان و جامعهشناسان بهره برده است. او توضیح میدهد: «برای شناخت بهتر کانونهای هواداری، با ۱۵ مشاور و ۳۵ نفر از هواداران همکاری کردیم. به علاوه، برای روایت داستان، از یک خبرنگار به عنوان راوی استفاده شد تا بتوانیم نگرش رایج رسانههای داخلی نسبت به این پدیده را به چالش بکشیم.»
به گفته کوثری، موضوع اصلی مستند صرفاً بررسی گروه BTS یا کیپاپ نیست، بلکه محور اصلی آن شناخت کانونهای هواداری و واکنش جامعه نسبت به آنهاست.
او خاطرنشان میکند: «در فرآیند ساخت مستند با مدارسی مواجه شدیم که برخورد مناسبی با دانشآموزان دختر نداشتند. به عنوان نمونه، پوشیدن لباسهایی با رنگ خاص یا مدل موی چتری ممنوع شده بود. این برخوردها حاکی از شکاف شناختی عمیق میان معلمان و نسل نوجوان است.»
کوثری با اشاره به روند فزاینده این موج، هشدار میدهد که اگرچه این مستند اکنون ساخته شده، اما زمان ساخت آن باید زودتر از اینها میبود. او میگوید: «الان دیگر این موج از دانشگاهها به دبستانها رسیده. ما در جریان تولید مستند، از دختران ۷ تا ۳۲ ساله در کانونهای هواداری حضور دیدیم.»
وی در بخش دیگری از صحبتهایش به تجربه یکی از دوستانش در مدرسه ابتدایی اشاره میکند: «یکی از دوستانم که در مدرسهای مشغول به کار است با من تماس گرفت و با نگرانی پرسید ‘علی، کیپاپ چیه؟’ چون همه دانشآموزانشان میگفتند که ما کیپاپر هستیم. این ترس از ناشناخته بودن پدیده در بین مسئولان مدرسه کاملاً مشهود بود.»
کوثری با بیان اینکه این مستند تنها آغاز راه است، میافزاید: «پژوهش من درباره نوجوانان و نیازهای فرهنگیشان ادامه دارد و در مستند بعدیام نیز به همین موضوع و روند شکلگیری کانونهای هواداری خواهم پرداخت.»
در پایان، وی توصیهای مهم به مدیران فرهنگی دارد: «ما هنوز هم در ایران کیپاپر داریم، چون تولیدات داخلیمان برای نوجوانان جذابیتی ندارند. موسیقی و فیلمهای ما پاسخگوی خواستههای این نسل نیستند و این خلا، آنها را به سمت محتواهای خارجی سوق داده است.»