خداداد عزیزی و نقش تازهای به دور از زمین بازی
در فوتبال ایران، ماجراهایی فراتر از مستطیل سبز در حال رقم خوردن است. اینبار نام خداداد عزیزی دوباره بر سر زبانها افتاده است.

خداداد عزیزی، در حالی بهطور رسمی به کادر اجرایی تیم فوتبال تراکتور پیوست که هیچ سابقهای از همکاری قبلی با این تیم نداشت. حضور او از میانه بهمنماه سال گذشته آغاز شد، تصمیمی که بسیاری آن را مرتبط با نیاز باشگاه به یک چهره پر سر و صدا در هفتههای حساس و پایانی فصل میدانند؛ کسی که در مواقع بحرانی صدای اعتراض را بالا ببرد و درگیر جنگهای روانی شود.
حواشی مسابقه میان تیمهای چادرملو و تراکتور در شهر یزد، نمونهای آشکار از همین نقشآفرینی بود. هرچند در فوتبال ایران کمتر بازیای را میتوان یافت که بیحاشیه برگزار شود، اما این دیدار، با حضور چهرههایی چون خداداد عزیزی و شعارهای جنجالی علیه علیرضا بیرانوند، توجهها را بیش از همیشه به خود جلب کرد.
در حاشیه این مسابقه، خداداد عزیزی با ادبیاتی تند و لحنی شدید به شعارها و فحاشیهای هواداران واکنش نشان داد. او در سخنانی گفت: «اگر من جای مهدی تاج بودم، چهل نفر را میآوردم که به خانوادهام فحش بدهند تا حالش را بفهمم!» جملاتی که سطح بالایی از تنش را به فضای فوتبال تزریق کرد و حتی نقل آنها نیز ناخوشایند است. با این حال، آنچه این سخنان را بیش از پیش زیر سؤال برد، ویدیویی بود که دقایقی قبل از این اظهارات در فضای مجازی منتشر شد و خداداد را در حال فحاشی به تماشاگران یزدی، از فاصلهای بسیار نزدیک، نشان میداد.
این اتفاق، موضوعی فراتر از یک مصاحبه جنجالی است. ماجرا از این قرار است که برخی باشگاههای ایرانی ظاهراً به این نتیجه رسیدهاند که برای موفقیت در رقابتهای لیگ، حضور فردی جنجالی کنار نیمکت الزامی است. فردی که بتواند صدا را بالا ببرد، فضای روانی بازیها را برهم بزند و تیم را درگیر حاشیههایی کند که شاید تمرکز حریف را به هم بریزد.
نقشی که امروز خداداد در تراکتور ایفا میکند، پیشتر در باشگاههای دیگر نیز تجربه شده است. در پرسپولیس، افشین پیروانی در سالهای اخیر چنین جایگاهی داشت و اخیراً رضا کرمانشاهی، داور بازنشسته نیز با همین هدف به جمع سرخپوشان اضافه شد. حالا او نیز همان سبک رفتاری را که پیشتر در تراکتور بهکار میبرد، در پرسپولیس تکرار میکند؛ انتشار استوریها و مواضع تند در فضای مجازی علیه رقبای تیم.
تجربه مشابهی نیز در استقلال رخ داد، جایی که مهدی هاشمینسب سال گذشته چنین وظیفهای را برعهده داشت. این روند به وضوح نشان میدهد که در فوتبال ایران، جای تمرین و تاکتیک را تدریجاً فریاد و هیاهو گرفته است؛ مسیری که شاید در کوتاهمدت نتیجه دهد، اما در بلندمدت سوالهای مهمی در مورد فرهنگ حرفهای فوتبال در کشور ایجاد میکند.