کدخبر: ۱۷۲۷۹
تاریخ خبر:

چطور خلاقیت را در دل کارهای روزمره زنده نگه داریم؟

خلاقیت فقط یک جرقه ذهنی نیست، بلکه فرآیندی قابل پرورش و مدیریت است.

چطور خلاقیت را در دل کارهای روزمره زنده نگه داریم؟

در نگاه نخست، رهبری الهام‌بخش می‌تواند توجهات را به خود جلب کند، اما در واقعیت، تداوم خلاقیت در سازمان‌ها نیازمند بستری فراتر از سخنرانی‌های انگیزشی است. مدیران باید منابع کافی، زمان مناسب و البته سیستم‌های تشویقی موثر را فراهم کنند تا خلاقیت به‌طور پایدار جریان یابد.

اگرچه در حوزه‌هایی مانند تحقیق و توسعه یا طراحی تجربه کاربری، خلاقیت نقش روشنی دارد، اما اهمیت آن در بخش‌هایی مانند ساختار سازمانی نیز انکارناپذیر است. چنین خلاقیتی می‌تواند ضمن افزایش بهره‌وری، تجربه‌ای بهتر برای مشتریان یا کاربران رقم بزند.

بر اساس گزارشی از «دنیای اقتصاد» به نقل از Forbes، دکتر زورانا پرینگل، پژوهشگر ارشد در دانشگاه ییل و نویسنده کتاب «انتخاب خلاقیت: علم تصمیم‌گیری برای تبدیل ایده به عمل» تأکید می‌کند:«مساله این است که باید خلاقیت را در جاهایی ارزش‌گذاری کنیم که معمولاً انتظارش را نداریم.»
او معتقد است هم مدیر بخش خلاقیت در یک شرکت تبلیغاتی و هم مسئول تغذیه در بیمارستان، می‌توانند نوآور باشند؛ به شرطی که محیط کار چنین امکانی را در اختیارشان بگذارد.

پرینگل خلاقیت را این‌طور تعریف می‌کند:«خلاقیت یعنی کاری نو و اصیل انجام دهیم که درعین‌حال موثر هم باشد.»
از دید او، خلاقیت تنها به کشف ایده‌های تازه ختم نمی‌شود، بلکه به بهبود نتایج نیز گره خورده است؛ خواه در طراحی یک محصول جدید، یا ارائه بهتر خدمات بیمارستانی.

برای آنکه مدیران بتوانند فضای مناسبی برای شکوفایی خلاقیت ایجاد کنند، پنج رویکرد کلیدی را پیشنهاد می‌کند:

۱. به‌جای عجله برای راه‌حل، ابتدا مساله را عمیق بشناسید

بسیاری از مدیران تمایل دارند راه‌حل فوری دریافت کنند و عباراتی مثل «مشکل را نگو، راه‌حل بده» را تکرار می‌کنند. اما پرینگل هشدار می‌دهد که این رویکرد می‌تواند منجر به حل اشتباه یک مشکل اشتباهی شود. مطالعات نشان داده که تیم‌های موفق، پیش از یافتن راه‌حل، بیش از نیمی از زمان خود را صرف تحلیل دقیق مساله می‌کنند.«اگر مرحله تشخیص مساله نادیده گرفته شود، احتمال دارد راه‌حلی برای مشکلی بی‌ربط ارائه شود.»

او پیشنهاد می‌دهد که مدیران با حمایت از تنوع دیدگاه‌ها، تشویق به پرسش‌گری و پذیرش ابهام، زمینه درک بهتر مساله را برای تیم خود فراهم کنند.

۲. به‌جای بازتعریف انتظارات، ساختارها را بازسازی کنید

خلاقیت صرفاً در توسعه محصولات یا کمپین‌های تبلیغاتی معنا پیدا نمی‌کند. به گفته پرینگل، خلاقیت می‌تواند در بازنگری جریان کارهای به ظاهر روزمره نیز شکوفا شود. او به تجربه‌ای در یک بیمارستان اشاره می‌کند؛ جایی که سرپرست تیم تغذیه، پس از مشاهده فرسودگی جسمی کارکنانش، فرآیند کاری را به گونه‌ای بازطراحی می‌کند که نیاز به حرکات بدنی طاقت‌فرسا کاهش یابد.

این تغییر ساده، نه تنها باعث کاهش خطا و فشار فیزیکی شد، بلکه رضایت شغلی را افزایش داد و به بهبود خدمات برای بیماران انجامید.«این یک نمونه از خلاقیت فیزیکی بود؛ جایی که سیستم به‌جای افراد تغییر کرد.»

مدیران باید این توانایی را در تیم خود ایجاد کنند که حتی در حوزه‌های غیرخلاقانه هم فرصت بازطراحی فرآیندها را ببینند.

۳. تأثیرات احساسی را بشناسید و مدیریت کنید

پرینگل، با مطالعه روی بیش از ۱۴هزار کارمند، به این نتیجه رسیده که رهبری مبتنی بر هوش هیجانی، ارتباط مستقیمی با خلاقیت دارد. او بر این نکته تأکید دارد که نادیده گرفتن احساسات، نه‌تنها آن‌ها را از بین نمی‌برد، بلکه منجر به «نشت هیجانی» می‌شود؛ تنش‌هایی پنهان که به‌صورت غیرمستقیم عملکرد تیم را مختل می‌کند.«حال‌وهوای یک مدیر می‌تواند به تمام تیم سرایت کند. این موضوع از روحیه گرفته تا سطح نوآوری، همه‌چیز را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.»

مدیرانی که پذیرای احساسات هستند و به‌درستی به آن واکنش نشان می‌دهند، محیطی ایجاد می‌کنند که در آن کارکنان انگیزه بیشتری برای خلاقیت دارند.

۴. پایداری خلاقیت را به جرقه‌های زودگذر ترجیح دهید

در حالی‌که رهبری الهام‌بخش اغلب در نگاه اول تحسین‌برانگیز است، اما برای حفظ خلاقیت، باید بسترهای پشتیبان ایجاد شود؛ از جمله اختصاص زمان، منابع و البته پاداش.«این باور رایج که پول خلاقیت را نابود می‌کند، در واقعیت دوام نمی‌آورد. در بلندمدت، کارکنان نیاز دارند ببینند که تلاششان ارزش دارد.»

به گفته پرینگل، حمایت می‌تواند شکل‌های مختلفی داشته باشد؛ از تشویق‌های آشکار گرفته تا فراهم کردن فرصت‌هایی برای رشد فردی و ایده‌پردازی.

۵. تعریف «حرفه‌ای‌گری» را بازنگری کنید

یکی از موانع بروز خلاقیت در محل کار، تعریف سنتی از «حرفه‌ای بودن» است که اجازه بروز احساسات را نمی‌دهد. به‌ویژه زمانی که قرار است ایده‌های خام یا نوآزموده مطرح شوند. پرینگل معتقد است که زمان آن رسیده که با این هنجارهای محدودکننده خداحافظی کنیم.«شما نمی‌توانید احساساتتان را پشت در بگذارید. وانمود به این کار تنها باعث سرکوب آن‌ها می‌شود.»

او تأکید دارد که رهبران باید فضایی ایمن برای ابراز احساسات ایجاد کنند. چنین محیطی، کارکنان را تشویق می‌کند تا دست به ریسک‌های خلاقانه بزنند و با شجاعت بیشتری نوآوری کنند.

خلاقیت، مختص هیچ حرفه‌ای نیست

در نهایت، پرینگل باور دارد که خلاقیت تنها در انحصار هنرمندان یا طراحان نیست.«خلاقیت به الهام محدود نمی‌شود، بلکه نیاز به حمایت دارد.»

او تأکید می‌کند که خلاقیت می‌تواند در هر حوزه‌ای رشد کند، به شرطی که رهبران سازمانی از سرعت بکاهند، مسائل را عمیق‌تر بشناسند، به احساسات توجه کنند و مسیرهای خلاقانه را به اندازه نتیجه نهایی، ارزشمند بدانند. این نگاه، خلاقیت را از یک استعداد ذاتی، به یک مهارت قابل‌پرورش برای همه تبدیل می‌کند.

copied
ارسال نظر
 

وب گردی

    ×

    برای حمایت از ما لطفا روی تبلیغات مورد علاقه کلیک کنید.