چهارسوی پیامهایی که از مذاکرات عمان می شنویم
در نخستین دور مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و آمریکا که در عمان برگزار شد، چهار پیام کلیدی رد و بدل شد؛ پیامهایی که از یکسو امید به ادامه گفتگوها را زنده نگه داشت و از سوی دیگر، تصویری تازه از واقعگرایی دیپلماتیک در پرتو مسائل هستهای ارائه داد.

در عرصه سیاست خارجی، ایجاد و تثبیت یک «وضعیت» جدید، از اهمیت بالایی برخوردار است. نویسنده معتقد است که گفتوگو با دولت ترامپ زمانی بدیهی تلقی نمیشد، اما با توجه به اقتضائات منافع ملی، لازم بود تصمیمگیران با ارائه راهحلهای جایگزین، ذهن سیاستمداران را نسبت به گزینههای پیشرو روشن کنند تا بتوانند انتخابی آگاهانه و زمانمند داشته باشند.
به گفته ساسان کریمی، کارشناس سیاست خارجی و استاد دانشگاه تهران، فرآیند فعلی مذاکرات از مدتها پیش، حتی پیش از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، در محاسبات سیاستگذاران ایران قرار داشته است. با این حال، ایجاد فضای مساعد برای مذاکره، فرآیندی زمانبر و دشوار بوده و اکنون به همت کارشناسان، موقعیت ایران در سطح منطقهای و جهانی به گونهای مدیریت شده که مانع از تحقق اهداف بدخواهان شده است.
در حال حاضر، اجرای این سیاست در اختیار وزارت امور خارجه قرار گرفته و نخستین مرحله مذاکرات آن، در مسقط برگزار شده است. هرچند مذاکره مستقیم نسبت به نوع غیرمستقیم آن مزایای بیشتری دارد، اما به دلیل پیشینه روابط ایران و آمریکا پس از خروج واشنگتن از برجام، فعلاً مذاکرات بهصورت غیرمستقیم در حال انجام است. با این حال، چنین شکلی از گفتوگو نیز میتواند دستکم در این مرحله مفید باشد.
در دور نخست این مذاکرات، چهار پیام اساسی رد و بدل شد:
۱. حضور دو طرف در فضای احترامآمیز و با لحنی قابلقبول.
۲. ابراز اراده سیاسی مشترک برای حرکت در مسیر صحیح.
۳. توافق در محور گفتوگو حول برنامه صلحآمیز هستهای ایران.
۴. کنار گذاشتن تصورات غیرواقعی نظیر نابودی کامل برنامه هستهای یا خلع سلاح.
نویسنده میافزاید که این پیامها هرچند در ظاهر گامی ابتدایی به نظر میرسند، اما بسیار تعیینکنندهاند، زیرا اگر چنین پایههایی شکل نمیگرفت، امکان ادامه گفتوگوها وجود نداشت.
با این حال، هنوز مذاکرات در فاز کاملاً سیاسی قرار دارد و هیچ بحثی درباره جزئیات فنی، حقوقی، مالی یا تحریمی صورت نگرفته است. صرفاً توافق بر سر اصول اولیه و احترام به مواضع متقابل بوده که به نتایجی ابتدایی انجامیده و آنطور که در گزارش آمده، تصویر «دود سفید» از مسقط، تنها نشانهای از آغاز مسیر است.
چالش اصلی در مذاکرات آتی، گذار فنی ایران به وضعیت نزدیک به مشخصات برجام و در مقابل، برداشته شدن همه تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای خواهد بود. این در حالی است که مطابق با اظهارات دونالد ترامپ، بازگشت کامل به برجام در دستور کار او نیست و از اینرو، پذیرش محدودیتهای بیشتر از سوی ایران نیز گزینهای محتمل به نظر نمیرسد.
در دورهای بعدی مذاکرات، آمریکا احتمالاً تمرکز خود را بر موضوعاتی همچون سطح و میزان غنیسازی اورانیوم، فلز اورانیوم و تعداد سانتریفیوژها معطوف خواهد کرد. از سوی دیگر، ایران انتظار دارد که بتواند از رفع مؤثر و قابل اطمینان تحریمها بهرهمند شود.
نویسنده همچنین هشدار میدهد که نباید انتظارات عمومی یا فشار رسانهای، بار مضاعفی را بر دوش تیم مذاکرهکننده قرار دهد. اشتباه گرفتن نفس مذاکره با نتیجه آن، میتواند فرآیند را سختتر و پیچیدهتر کند.
در ادامه گزارش، به اهمیت روایتسازی در سطح رسانهای اشاره میشود. با توجه به اینکه بیشتر رسانههای بینالمللی در اختیار طرف مقابل هستند، لازم است جمهوری اسلامی ایران نیز بهصورت حرفهای وارد عرصه روایتسازی شود، چرا که روایت دوم، اغلب بهدرستی شنیده نمیشود.
از جمله نکاتی که به عنوان عامل بالقوه تهدیدکننده مذاکرات مطرح شده، روحیه غیرقابل پیشبینی دونالد ترامپ است. نویسنده تأکید میکند که ترامپ ممکن است در میانه راه با اقداماتی غیرمنتظره، فضا را تغییر دهد و باید از هماکنون برای چنین سناریوهایی آماده بود.
نویسنده در پایان خاطرنشان میکند که مسیر پیش رو هرچند دشوار و پر از پیچوخم است، اما لزوماً طولانی نخواهد بود. نکته کلیدی آن است که نباید اجازه داد طرف مقابل یا کشورهای منطقهای، ضعف ساختگی ایران را تبلیغ کنند، چرا که هرگونه سوءبرداشت در این زمینه، به معنای تشدید فشار و زیادهخواهی خواهد بود.
به گفته کریمی، در نهایت لازم است از افتادن در دام پروژه «امنیتیسازی ایران» توسط برخی بازیگران خارجی جلوگیری شود؛ پروژهای که هدف آن، ضربه به دیپلماسی، ثبات منطقه و موقعیت ایران است.