سناریوهای چهارگانه مذاکرات ایران و آمریکا
در روزهای حساس مذاکرات ایران و آمریکا، چهار سناریو محتمل برای نتیجهگیری مذاکرات پیشرو مطرح شدهاند.

روزنامه شرق در یادداشتی با عنوان «سناریوهای مذاکرات ایران و آمریکا» به تحلیل نتایج احتمالی مذاکرات میان تهران و واشنگتن پرداخته است. این روزنامه به بررسی چالشها و فرصتهای مختلفی میپردازد که در مسیر مذاکرات ممکن است پیش بیاید.
این تحلیل اشاره دارد که اگرچه در جریان مذاکرات، هر طرف مواضع و خطوط قرمز خود را دارد، همیشه این امکان وجود دارد که فرصتهای جدیدی ظهور کنند. یکی از مفاهیم مهم در مطالعات تصمیمگیری این است که «ترجیحات بازیگران در تصمیمگیری اغلب مبهم و ناواضح است». به عبارت دیگر، مذاکرهکنندگان معمولاً درک دقیقی از اولویتهای خود یا طرف مقابل ندارند و به تدریج درمییابند که چه چیزی میخواهند. در نتیجه، تصمیمگیری در چنین شرایطی تابع هیچ الگوریتم عقلانی خاصی نیست و بیشتر به یک فرآیند پویا و دگرگونشونده شباهت دارد.
در این مسیر، نمایندگان دو طرف در جریان مذاکرات به تدریج هم خود و هم طرف مقابل را «کشف» میکنند. این همان نکتهای است که مولوی در اشعار خود اشاره کرده است: «پایه پایه رفت باید سوی بام/ هست جبری بودن اینجا، طمع خام». این امر به مذاکرهکنندگان ما نیز مرتبط است، چرا که مذاکرات بینالمللی همواره فرآیندی سیال و در حال تغییر است که در آن فرصتها و چالشها به طور همزمان وجود دارد.
برای اینکه این شرایط مبهم به فرصتی تبدیل شود، لازم است سناریوهای مختلف مورد بررسی قرار گیرند تا طرفها آماده بهرهبرداری از هر فرصتی باشند. این فرآیند ممکن است به شکلهای مختلفی پیش رود:
۱. سناریوی نخست: «عدم توافق»
این سناریو پیامدهایی چون «اسنپبک» یا حتی جنگ یا هر دو را به همراه دارد. در صورت عدم توافق، احتمال درگیریهای نظامی افزایش خواهد یافت و ممکن است کشورها به سمت تجدیدنظر در راهبردهای هستهای خود حرکت کنند. در چنین شرایطی، توجه به موازنه اتمی و امنیت کشور، به ویژه برای ایران که حفظ نظام از اوجب واجبات است، اولویت خواهد یافت. این سناریو در صورتی که به وقوع بپیوندد، میتواند چالشهای بزرگی را در زمینههای امنیتی و اقتصادی برای کشورها ایجاد کند.
۲. سناریوی دوم: «توافق حداقلی»
در این سناریو ممکن است توافقی شامل غنیسازی محدود ایران، حل برخی مسائل منطقهای و لغو برخی تحریمها به دست آید. در حالی که هر دو طرف ممکن است این توافق را به عنوان پیروزی خود معرفی کنند، در واقع این توافق تنها به کاهش تنشها میانجامد و مشکلات اساسی حل نخواهند شد. در این سناریو، احتمال حملات جدید اسرائیل و در پی آن پاسخهای ایران بیشتر میشود. علاوه بر این، «اسنپبک» همچنان یک تهدید جدی برای اقتصاد ایران خواهد بود.
۳. سناریوی سوم: «توافق حداکثری»
در این سناریو که به نظر دور میرسد، توافق میان ایران و آمریکا بسیار جامعتر خواهد بود. ایران به جایگاهی مهمتر در اقتصاد و تجارت بینالمللی دست خواهد یافت و موازنهای جدید در زمینههای امنیتی و اقتصادی ایجاد خواهد شد. برای رسیدن به چنین توافقی، نیاز به تصمیمات جسورانه و نرمشهای سیاسی از سوی هر دو طرف است. این سناریو میتواند در صورتی که همکاریهای داخلی و توافقات میان جناحهای مختلف اجرایی شود، فرصتهای جدیدی را برای کشور به وجود آورد و نگرانیهای موجود را کاهش دهد.
۴. سناریوی چهارم: «سناریوی افسانهای تکمیلی»
این سناریو فراتر از توافق میان ایران و آمریکا میرود و کشورهای اروپا و همسایگان خلیج فارس را نیز در بر میگیرد. چنین توافقی میتواند به استحکام بیشتری در روابط بینالمللی منجر شود و ایران را به چهارراهی از فرصتهای جهانی تبدیل کند. در این سناریو، ایران به طور جدی از انزوا خارج میشود و میتواند به سمت همکاریهای گستردهتر با سایر کشورها حرکت کند.
در پایان، نویسنده به اهمیت تصمیمگیری در این مذاکرات و پیچیدگیهای آن اشاره میکند. به اعتقاد او، هرچه روابط خارجی کمتر به موجودیت رژیمها پیوند بخورد، فرصتها در روابط بینالملل بیشتر خواهند شد و ایران میتواند از این فرصتها بهرهبرداری کند.