قسمت هشتم «تاسیان» با پایانی تلخ، اشک مخاطبان را درآورد
قسمت هشتم سریال «تاسیان» در حالی روی آنتن رفت که با روایتی تلخ و غافلگیرکننده، یکی از پرحاشیهترین و در عین حال احساسیترین اپیزودهای این مجموعه را رقم زد.

قسمت هشتم سریال «تاسیان» که در آخرین روز تعطیلات نوروزی، جمعه ۱۵ فروردین ۱۴۰۴ پخش شد، با واکنشهای فراوانی از سوی بینندگان همراه بود. در شرایطی که اغلب مردم در این روز خود را برای بازگشت به روال کاری آماده میکنند، این قسمت با فضایی تلخ و احساسی، غمی دوچندان به فضای عمومی تزریق کرد.
هشدار آغازین این قسمت درباره محتوای احساسی و سنگین آن، گویای مسیری متفاوت نسبت به قسمتهای پیشین بود. داستان بلافاصله با خودکشی شخصیت منوچهر، با بازی رضا بهبودی، وارد فاز جدی و تراژیک میشود؛ رویدادی که در همان دقایق ابتدایی، حالوهوای داستان را تغییر داده و بیننده را درگیر موجی از اندوه میسازد.
نکته حائز اهمیت این اپیزود، پرهیز آن از الگوهای کلیشهای نمایش غم در سریالهای ایرانی است. بهجای صحنههای اغراقآمیز و نمایشهای شعاری، غم از درون شخصیتها متجلی میشود و کارگردان، تماشاگر را با نوعی سوگواری خاموش و عمیق مواجه میسازد.
جمشید با نقشآفرینی درخشان بابک حمیدیان، از نخستین شخصیتهایی است که باید با شوک همزمان از دست دادن منوچهر، دوست صمیمی و شوهر خواهرش، و بازداشت خودش کنار بیاید. او با چهرهای مات، غمی گنگ و ناباورانه را به تصویر میکشد که با سکوت سنگین خانه همخوانی دارد.
از سوی دیگر، زنان خانواده نیز هرکدام به نحوی خاص با این ضایعه مواجه میشوند. شیرین (مهسا حجازی) و هما (پانتهآ پناهیها) با سکوت و چشمانی پر اشک، سنگینی این داغ را تجربه میکنند. عزاداری این خانواده نه پرهیاهو است و نه مصنوعی، بلکه در سکوتی هنرمندانه و خلوتی دراماتیک، به دل مخاطب مینشیند و او را نیز درگیر اندوه شخصیتها میکند.
در ادامه داستان، ورود مریم با بازی نازنین بیاتی به ماجرا، بار دراماتیک سریال را افزایش میدهد. شخصیتی که پیشتر با روحیهای سرزنده و پرانرژی معرفی شده بود، با دریافت خبر مرگ پدرش، در هم میشکند. واکنش او – از تشنج عصبی گرفته تا فروپاشی روانی – با دقت و باورپذیری اجرا میشود و وجه دیگری از توانایی بیاتی را نشان میدهد.
نقش امیر با بازی هوتن شکیبا نیز در این قسمت پررنگتر میشود. او که از عوامل مستقیم این تراژدی است، با چهرهای مملو از پشیمانی و عذاب وجدان، در کنار معشوقش سوگواری میکند. بازی درخشان شکیبا در نمایش این پیچیدگیهای روانی، نقطه قوت دیگر این قسمت است.
در خلال این حوادث، رنگها به تدریج از قابهای سریال محو میشوند. طراحی صحنه و نورپردازی در هماهنگی کامل با فضای حاکم، حس اندوه را دوچندان میکند. به نظر میرسد تینا پاکروان، کارگردان سریال، با این اپیزود بهدنبال بازتعریفی از سوگواری در قاب تلویزیون است؛ روایتی که با نگاهی انسانی، به دور از سانتیمانتالیسم و کلیشه، توانسته با مخاطب ارتباطی عمیق برقرار کند.
نقش سعید، با بازی متفاوت حامد آهنگی، همچنان یکی از عناصر بصری و کمدی سریال باقی مانده است. استایل ویژه این شخصیت – ترکیبی از پوششهای رنگارنگ و طرحهای شلوغ – علاوه بر ایجاد فضایی طنزآمیز، بهنوعی بازتابی از شخصیتهای مردان میانسالِ علاقهمند به مدهای جوانپسند است که با نگاهی اغراقآمیز و طنزگونه به تصویر کشیده شدهاند.
اکنون که مخاطب با وجهی تازه از غم در این سریال روبهرو شده، سوال اصلی اینجاست که ادامه مسیر «تاسیان» به کدام سو خواهد رفت؟ سریالی که نامش برگرفته از واژهای گیلکی به معنای حس اندوه و دلتنگی پس از فقدان است، اکنون بیش از هر زمان دیگری با معنای خود گره خورده است.