سریال مربیسوزی در استقلال
با نگاه به تاریخچه استقلال در سالهای اخیر، به وضوح میتوان دید که این باشگاه با چالشهای فراوانی در انتخاب سرمربی روبرو بوده است.

در سالهای اخیر، استقلال با انتخاب سرمربیانی که بیشتر تحت فشار فضای مجازی وارد این تیم شدهاند، نتوانسته است موفقیتهای مورد انتظار را کسب کند. یکی از موارد قابل توجه این است که اغلب این مربیان تجربه کافی برای هدایت تیمی با اندازه استقلال را نداشتند. در حالی که مربیانی مانند ناصر حجازی و منصور پورحیدری در دوران خود به استقلال رسیدند، زیرا سالها در این باشگاه کار کرده بودند و از تجربیات مربیگری مناسب برخوردار بودند. پورحیدری، قبل از آنکه به عنوان سرمربی به استقلال بپیوندد، مدت زیادی در کنار رایکوف فقید کار کرده و سپس ناصر حجازی هم با سابقه دستیاری پورحیدری و حضور در تیمهای خارجی، به سرمربیگری استقلال رسید.
پس از این دو، امیر قلعهنویی هم همین مسیر را طی کرد و با تجربه دستیار بودن در کنار حجازی و پورحیدری و همچنین کسب تجربه در استقلال اهواز، به سرمربی استقلال تبدیل شد. به همین ترتیب، صمد مرفاوی و پرویز مظلومی هم پس از مدتها کار در تیمهای پایه و دستیاری در استقلال به سرمربیگری رسیدند. این مربیان توانستند در استقلال موفقیتهایی به دست آورند چون با فضای این باشگاه آشنایی کامل داشتند و به خوبی به چالشهای آن واقف بودند.
اما در دوران اخیر، این روند تغییر کرده است. مربیان جدیدی که به استقلال آمدهاند، اغلب فاقد تجربه مناسب در این باشگاه بودهاند و همین مسئله به ناکامیهای آنها انجامیده است. به عنوان مثال، منصوریان اگر پیش از سرمربیگری در استقلال، مدتی در این تیم دستیاری میکرد، شاید در دوران مربیگری خود موفقتر عمل میکرد. حتی فرهاد مجیدی، که در نهایت توانست استقلال را به قهرمانی برساند، در صورتی که پیش از آن به عنوان دستیار در این تیم فعالیت میکرد، شاید خیلی زودتر از این به موفقیت دست مییافت.
با این حال، ناکامیهای مربیانی چون فکری که تجربه دستیاری در استقلال را داشت، نشان میدهد که مسائلی چون شخصیت مشورتپذیری و توانایی مدیریت شرایط نیز بر عملکرد مربی تأثیرگذار است. فکری به دلیل خودرأیی و عدم توانایی در برقراری ارتباط با دیگران، نتوانست در استقلال موفق شود.
در سالهای اخیر، بیشتر مربیان از جمله جواد نکونام، که میتوانست یک مربی موفق برای استقلال باشد، به دلیل ناآشنایی با جو این باشگاه نتوانستند به نتایج مطلوب دست یابند. نکونام، اگرچه تواناییهای زیادی دارد، اما آشنایی کافی با شرایط خاص استقلال نداشت و به همین دلیل در این تیم شکست خورد.
در این میان، مربیان دیگری همچون مجید نامجومطلق، سهراب بختیاریزاده و محمد نوازی نیز در مسیری مشابه قرار گرفتند. با وجود اینکه این مربیان پتانسیل بالایی داشتند، اما به دلیل اشتباهات مدیریتی و عدم وجود تجربه کافی در استقلال، نتوانستند موفقیتهای لازم را کسب کنند.
به طور کلی، این روند نشان میدهد که استقلال در سالهای اخیر سرمایههای انسانی خود را از دست داده است و این موضوع سبب شده که هیچگاه نتواند مربیانی که توانایی هدایت تیم را دارند، به خوبی در تیم خود پرورش دهد. به نظر میرسد که این مشکلات مدیریتی همچنان ادامه خواهد داشت و احتمالاً جباری نیز به سرنوشت مربیان پیشین استقلال دچار خواهد شد. او، مانند سایر مربیان، از تجربه کافی برخوردار نیست و هنوز به درستی پلههای مربیگری را طی نکرده است، بنابراین نمیتوان از حالا پیشبینی کرد که آیا او هم همانند منصوریان و دیگران در استقلال ناکام خواهد شد یا خیر.