کدخبر: ۱۷۳۴۶
تاریخ خبر:

وحشت در تونل مترو؛ فروش چاقو، سنگ مرداب و لباس «ملکه فنلاند» در واگن بانوان!

در دل واگن‌های مترو، میان مسافران خسته و کارمندانی که تنها به خانه فکر می‌کنند، بازار سیاری شکل گرفته که گاه ترسناک است و گاه خنده‌دار!

وحشت در تونل مترو؛ فروش چاقو، سنگ مرداب و لباس «ملکه فنلاند» در واگن بانوان!

در مسیر شلوغ و پر ازدحام متروی تهران، از ایستگاه تجریش تا کهریزک، فضایی رقم می‌خورد که هر چیزی هست، جز آرامش. یکی از مسافران زن که در واگن بانوان نشسته، بلند می‌گوید: «این دیگه قطار نیست، بازار سیاره. هر کسی یه چیزی دستشه، یکی چاقو می‌فروشه، یکی لباس که بویش معلومه تاناکوراست؛ بعد هم می‌گه لباس ملکه فنلاند!»

گزارش روزنامه ایران روایت مردی را نقل می‌کند که در قطار صادقیه به کرج، ناگهان میان واگن بانوان ظاهر می‌شود و با صدایی نه‌چندان آرام می‌گوید: «تو می‌مونی و من و یه چاقوی دسته سفید زنجون!» نگاه‌های پر از ترس زنان واگن روی او قفل می‌شود؛ مرد چاقوهایی با دسته‌های مختلف از ساکی سیاه و پاره بیرون می‌آورد؛ ساکی که به وضوح رد بریدگی چاقوها روی آن نمایان است. از چاقوهای کوچک گرفته تا قمه، همه را مقابل چشم‌ها می‌گیرد و با صدایی بلند می‌گوید: «این یکی عالی کار درمی‌آره!» نگاه مرد به دهان زن‌هاست؛ منتظر است کسی دعوت به خرید کند. سکوت واگن، پر از اضطراب است. او با چاقوهای در دست، از یک سر واگن تا سر دیگر قدم می‌زند، اما در ایستگاه بعدی، بدون اینکه حرفی زده شود، پیاده می‌شود. نفس‌های در سینه حبس‌شده، آزاد می‌شوند.

اما این پایان ماجرا نیست. زنی با کوهی از لباس‌های رنگارنگ از پله‌ها پایین می‌آید و چمدانی بزرگ و صورتی‌رنگ را به‌دنبال خود می‌کشد. بدون توجه به اطراف، لباس‌ها را روی صندلی و حتی روی دست و پای مسافری که کنارش نشسته، رها می‌کند. بوی شوینده و بخار اتو فضای واگن را پر می‌کند.

دختری که چشمانش را برای استراحت بسته بود، با اخم می‌گوید: «باز این اومد، چه بوی بدی!» زن فروشنده بی‌تفاوت، لباس‌هایی که می‌گوید همه مارک‌دار و خارجی‌اند، یکی یکی تبلیغ می‌کند. صدایش را بالا می‌برد و با اعتماد به نفس می‌گوید: «این لباس‌ها تن ملکه‌ها و بازیگرهاست!» سپس یک شومیز سفید با یقه‌ای توری را بیرون می‌کشد: «این شومیز فقط دو تا تو دنیا داره، یکی برای تو، یکی هم برای ملکه فنلاند.»

زنی از میان جمع با تردید از همراهش می‌پرسد: «مگه فنلاند ملکه داره؟» همراهش در جواب می‌گوید: «بزن تو گوگل!» گوگل باز می‌شود و نتیجه جست‌وجو به‌صراحت مشخص می‌کند که فنلاند ملکه ندارد. زن با صدای بلند اعلام می‌کند: «دروغه. همچین کشوری رو تو نقشه سخت می‌شه پیدا کرد.»

زن فروشنده با تمرکز کامل به لباس‌ها ادامه می‌دهد. مسافری که پشت کوه لباس‌ها گم شده، می‌نالد: «خانم خفه شدم، اینا رو جمع کن!» فروشنده بی‌تفاوت لباس‌ها را دوباره داخل چمدان چپانده و می‌گوید: «این‌ها تاناکورا نیست، استوکه! مارک‌دارن. تو بازار هم پره از اینا.»

ادعای او دروغ نیست. حتی در برخی ایستگاه‌های مترو مغازه‌هایی هستند که لباس‌های مشابه را به قیمت ۱۹۸ هزار تومان می‌فروشند.

اما مسیر هنوز تمام نشده. زن دیگری با صدایی بلند تبلیغ جدیدی را شروع می‌کند: «از بوی عرق خسته شدی؟ پا بو می‌ده؟» صدای خنده از ته واگن می‌آید. دختری شوخ‌طبع فریاد می‌زند: «نه، اتفاقاً لذت می‌بریم!» فروشنده بی‌توجه به تمسخرها، بسته‌ای حاوی پودر سنگ مرداب را بالا می‌برد. در پاسخ به سؤال یکی از مسافران که می‌پرسد چرا پودری است، می‌گوید: «برای راحتی استفاده‌ست. تو کفش بریز، دیگه بو نمی‌ده. حتی برای عرق بدن هم خوبه. علامت استاندارد هم داره.» اما قوطی در دست او نه نامی دارد و نه نشانی.

این پایان اجناس نیست. او عرق کافور هم می‌فروشد و درباره فواید آن با آب و تاب صحبت می‌کند؛ از آرام‌بخشی تا کاهش درد عضلانی.

زن مسافری که تا آن لحظه سکوت کرده بود، با صدای بلند می‌گوید: «تا دیروز می‌گفتن لوازم آرایش و صابون تریاک نخرید، حالا رسیدیم به سنگ مرداب و عرق کافور!»

در گوشه‌ای دیگر، زنی با بسته کوچکی از راه می‌رسد و اعلام می‌کند گوش سوراخ می‌کند! ادعا می‌کند بدون سوزن، فقط با انگشتش گوش را سوراخ می‌کند. یکی از مسافران زیر لب می‌گوید: «احتمالاً انگشتش دریل داره!» دقیق‌تر که نگاه می‌کنی، لای انگشتانش شیئی فلزی شبیه میخ پنهان است. با دست دیگر اسپری الکل در دست دارد و وعده می‌دهد: «اولین نفر رایگانه. گوشواره هم هدیه می‌دم. اگه درد داشت، دوتا!»

اما سؤال اصلی اینجاست: آیا هیچ‌کس حواسش هست؟

طبق گفته سرهنگ کرمی‌راد، فرمانده یگان انتظامی مترو، پلیس مترو در ایستگاه‌های مختلف حضور فعال دارد. او می‌گوید: «به محض مشاهده موارد مشکوک، مأموران وارد عمل می‌شوند. اگر با موردی مواجه شدید، می‌توانید عکس بگیرید و با ۱۱۰ تماس بگیرید. در ایستگاه بعدی مأمور مستقر رسیدگی می‌کند.»

او اضافه می‌کند: «تعداد این افراد زیاد نیست. معمولاً زمانی وارد می‌شوند که واگن‌ها خلوت‌ترند. برای امنیت بیشتر می‌توانید شماره ایستگاه مبدأ و مقصد را داشته باشید و در صورت لزوم تماس بگیرید.»

اما هشدار نهایی را باید جدی گرفت. دکتر شهرام شعیبی، سرپرست فرآورده‌های طبیعی، سنتی و مکمل سازمان غذا و دارو، می‌گوید: «سنگ مرداب نه تنها مجوز ندارد، بلکه حاوی سرب است و خطرات جدی برای سلامت دارد. به راحتی از طریق پوست جذب می‌شود و می‌تواند آسیب‌های جدی از جمله مسمومیت، نارسایی کبد و کلیه و اختلالات عصبی ایجاد کند.»

او تأکید می‌کند: «هیچ‌گونه مجوزی برای توزیع یا فروش این محصول صادر نشده و مصرف آن از نظر علمی و پزشکی به‌شدت نهی می‌شود. مردم فریب تبلیغات غلط سنتی را نخورند.»

دکتر شعیبی همچنین درباره مصرف عرقیجات بی‌هویت هشدار می‌دهد: «از خرید فرآورده‌هایی که بسته‌بندی، نشان اصالت یا اطلاعات تولیدکننده ندارند، جداً خودداری کنید. فقط محصولات دارای برچسب سیب سلامت و نشان رهگیری معتبر را تهیه کنید.»

copied
ارسال نظر
 
  • پربیننده‌ترین‌ها

  • پربحث‌ترین‌ها

وب گردی

    ×

    برای حمایت از ما لطفا روی تبلیغات مورد علاقه کلیک کنید.