کدخبر: ۲۵۲۳۳
تاریخ خبر:

افزایش نگران‌کننده اختلالات روانی در ایران؛ آمار واقعی بالای ۵۰ درصد است، نه ۲۵ درصد

در حالی که آمار رسمی از شیوع ۲۵ درصدی اختلالات روانی در ایران خبر می‌دهد، کارشناسان اجتماعی معتقدند واقعیت بسیار تلخ‌تر است.

افزایش نگران‌کننده اختلالات روانی در ایران؛ آمار واقعی بالای ۵۰ درصد است، نه ۲۵ درصد

از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۱ میزان شیوع اختلالات روانی در ایران به بیش از ۲۵ درصد رسیده، اما جامعه علمی و روان‌شناسان اجتماعی بر این باورند که تحولات سه سال اخیر، از بحران‌های اقتصادی گرفته تا تنش‌های سیاسی، موجب افزایش چشمگیر این آمار شده و رقم واقعی بسیار بالاتر از داده‌های رسمی است.

بر اساس گزارش وزارت بهداشت که مربوط به سال ۱۴۰۱ است، افسردگی و اختلالات اضطرابی همچون پانیک، بیشترین شیوع را در میان اختلالات روانی دارند. با این حال، کارشناسان تاکید می‌کنند که آمار یادشده تنها تصویری قدیمی از وضعیت سلامت روان جامعه ارائه می‌دهد؛ چرا که شرایط پس از کرونا و تحولات اجتماعی سال‌های اخیر، وضعیت روانی مردم را به مراتب بحرانی‌تر کرده است.


آمار ۲۵ درصدی وزارت بهداشت با واقعیت امروز همخوانی ندارد

علیرضا شریفی یزدی، جامعه‌شناس و روان‌شناس اجتماعی و از اعضای فرهنگستان علوم پزشکی، در گفت‌وگو با فرارو تأکید کرده است:
«مطالعات میدانی و شواهد تجربی نشان می‌دهند که آمار واقعی اختلالات روانی در ایران به مراتب بالاتر از ۲۵ درصد اعلامی است. برخی بررسی‌ها از شیوع ۵۰ تا ۶۰ درصدی اختلالات روان در جامعه حکایت دارند؛ هرچند این آمارها نیازمند اعتبارسنجی‌اند، اما بدون تردید وضعیت از ارقام رسمی بحرانی‌تر است.»

او با اشاره به افزایش فشارهای اقتصادی و اجتماعی در سال‌های اخیر افزود:
«از سال ۱۴۰۱ به بعد، بسترهای افزایش مشکلات روانی در کشور تشدید شده است. افزایش طلاق، خشونت‌های خانگی و بحران‌های اجتماعی همه نشانه‌های روشنی از گسترش این اختلالات هستند.»


آمارهای رسمی قدیمی و غیرقابل اتکا

شریفی یزدی توضیح می‌دهد:
«وقتی بسیاری از شاخص‌های اقتصادی دیگر به‌طور شفاف منتشر نمی‌شوند و دولت حتی آمار رسمی طلاق را اعلام نمی‌کند، طبیعی است که داده‌های وزارت بهداشت درباره سلامت روان نیز چندان دقیق نباشد. شرایط چند سال اخیر، از جمله جنگ ۱۲ روزه و فشارهای اقتصادی، باعث شده نیاز مبرمی به پایش جدید و به‌روزرسانی آمارهای سلامت روان وجود داشته باشد. پیش‌بینی می‌شود میزان اختلالات روان در جامعه فعلی ایران بسیار بالاتر از ارقام رسمی باشد و احتمالاً در سال‌های آینده نیز افزایش یابد.»


تابوی گفتگو درباره مشکلات روانی

این جامعه‌شناس در ادامه به دلایل فرهنگی شیوع بالای اختلالات روانی اشاره می‌کند و می‌گوید:
«یکی از مهم‌ترین موانع در مسیر درمان و پیشگیری، تابو بودن موضوعات روانی در فرهنگ عمومی است. بسیاری از مردم از ترس قضاوت دیگران درباره مشکلات روحی خود صحبت نمی‌کنند و این سکوت، نشانه‌ای از ضعف آگاهی عمومی است.»

او ادامه می‌دهد:
«کمبود آموزش‌های عمومی درباره سلامت روان نیز وضعیت را وخیم‌تر کرده است. جامعه با نشانه‌های اختلالات روانی آشنایی کافی ندارد و نظام آموزشی هم آموزش مؤثری در این زمینه ارائه نمی‌دهد. در کشوری که بیش از ۱۰ میلیون نفر بی‌سواد مطلق هستند، نمی‌توان انتظار داشت آموزش‌های سلامت روان به‌خوبی فراگیر شود.»


فقر، نابرابری و فشار اجتماعی؛ سه ضلع بحران روانی

به گفته‌ی شریفی یزدی، در کنار عوامل فرهنگی، وضعیت اقتصادی و اجتماعی نیز نقشی تعیین‌کننده در سلامت روان دارد:
«فقر و نابرابری اقتصادی، فاصله طبقاتی و فشارهای ناشی از زندگی شهری، اضطراب و استرس مزمن ایجاد می‌کنند. تغییرات سبک زندگی، فاصله نسل‌ها و تحولات فناوری نیز باعث سردرگمی و احساس بی‌پناهی در میان مردم شده‌اند. بسیاری از ارزش‌ها و آموزه‌های گذشته دیگر کارکردی ندارند و افراد در میان تضادهای فرهنگی و اقتصادی تنها مانده‌اند.»

او با اشاره به گسترش تنهایی در کلان‌شهرها می‌گوید:
«کاهش ارتباطات واقعی اجتماعی، خشونت در خانواده‌ها، طلاق‌های عاطفی، اقتصادی و سکوت، از جمله عواملی هستند که سلامت روان جامعه را تهدید می‌کنند.»


فشارهای سیاسی و اجتماعی نیز مؤثرند

این روان‌شناس اجتماعی همچنین به تأثیر عوامل سیاسی اشاره کرده و تصریح می‌کند:
«بی‌سوادی سیاسی، ناامیدی اجتماعی و محدودیت در آزادی‌های مدنی، همگی اضطراب و سرخوردگی جمعی را افزایش می‌دهند. فشارهای بین‌المللی، تحریم‌ها و کمبود سرمایه‌گذاری در حوزه سلامت روان نیز حس بی‌قدرتی را در مردم تقویت می‌کند.»

او اضافه می‌کند:
«تورم، بیکاری، ترس از ناترازی اقتصادی، کمبود خدمات درمانی و نابرابری در دسترسی به خدمات روان‌درمانی، از مهم‌ترین عوامل اقتصادی تأثیرگذار بر سلامت روان هستند. در بسیاری از استان‌ها تنها یک یا دو مرکز فعال روان‌پزشکی وجود دارد و بیماران برای دریافت خدمات باید مدت‌ها در صف انتظار بمانند.»


زنان در آمار افسردگی بیشتر دیده می‌شوند، نه لزوماً بیشتر بیمارند

شریفی یزدی در ادامه درباره تفاوت آماری میان زنان و مردان می‌گوید:
«در آمارهای جهانی، میزان افسردگی در میان زنان حدود دو برابر مردان گزارش می‌شود. اما این تفاوت الزاماً به معنای شیوع بیشتر در میان زنان نیست، بلکه ناشی از مراجعه بیشتر آنان به روان‌پزشکان است. مردان معمولاً کمتر به مراکز درمانی مراجعه می‌کنند و همین موضوع باعث می‌شود در آمار کمتر دیده شوند.»


افسردگی ناشی از ناامیدی و احساس بی‌امنیتی است

او در توضیح وضعیت ایران می‌افزاید:
«در جامعه ما، عوامل تقویت‌کننده افسردگی از جمله ناامیدی، اضطراب، احساس ناکامی و بی‌ثباتی امنیت روانی بسیار زیاد است. بر همین اساس طبیعی است که نرخ افسردگی در ایران از میانگین جهانی بالاتر باشد.»

به گفته‌ی این پژوهشگر، برخی مطالعات میدانی حتی از شیوع ۶۰ درصدی افسردگی در کشور خبر می‌دهند؛ هرچند آمار رسمی وزارت بهداشت همچنان در محدوده‌ی میانگین جهانی قرار دارد.


ترس از قضاوت اجتماعی و هزینه‌های بالای درمان

شریفی یزدی در ادامه با اشاره به موانع درمان اختلالات روانی توضیح می‌دهد:
«ترس از برچسب‌خوردن و قضاوت دیگران یکی از دلایل اصلی خودداری مردم از مراجعه به روان‌پزشک است. بسیاری از بیماران نگرانند که اگر اطرافیان از مراجعه‌شان باخبر شوند، مورد سرزنش یا تحقیر قرار بگیرند. این موضوع حتی در درون خانواده‌ها نیز دیده می‌شود.»

او در پایان تأکید می‌کند:
«از سوی دیگر، هزینه بالای خدمات روان‌شناسی و نبود پوشش بیمه‌ای مناسب باعث شده بسیاری از افراد نتوانند درمان را ادامه دهند. جلسات روان‌درمانی معمولاً هفتگی و طولانی‌مدت هستند و بدون حمایت اقتصادی، ادامه‌ی آن برای بسیاری غیرممکن است. کمبود آموزش مهارت‌های مقابله با استرس و افسردگی در مدارس، محیط‌های کاری و دانشگاه‌ها نیز به این بحران دامن می‌زند. در نتیجه، افراد زیادی بدون دریافت کمک تخصصی با رنج‌های روانی خود تنها می‌مانند.»

copied
ارسال نظر
 
  • پربیننده‌ترین‌ها

  • پربحث‌ترین‌ها

وب گردی