کدخبر: ۲۸۳۷۲
تاریخ خبر:

بعد از جنگ ۱۲ روزه: هشدار جدی متخصصان/ سلامت روان ایرانی‌ها در مرز بحران

پس از پایان درگیری ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، موج تازه‌ای از نگرانی‌های روانی و اجتماعی در کشور بالا گرفته است.

بعد از جنگ ۱۲ روزه: هشدار جدی متخصصان/ سلامت روان ایرانی‌ها در مرز بحران

در روزهایی که جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل جریان داشت، متخصصان حوزه روان‌پزشکی بارها هشدار دادند که تجربه جهانی ثابت کرده آثار جنگ، حتی جنگ‌های کوتاه‌مدت، گریزناپذیر است. شدت درگیری‌ها، مدت زمان آن و میزان خسارت‌های جانی و مالی، عواملی هستند که مستقیما بر وضعیت اجتماعی و سلامت روان پس از جنگ اثر می‌گذارند و دولت‌ها را در دوره‌های بعد از درگیری با چالش‌های جدی روبه‌رو می‌کنند.

آسیب‌های اجتماعی و اختلالات روانی، از پیامدهای شناخته‌شده جنگ‌ها محسوب می‌شوند و هیچ کشوری تاکنون از سنگینی بار این مشکلات در دوران پس از جنگ در امان نمانده است.
به گزارش «اعتماد»، جدا از پیامدهای ساختاری و کشمکش‌های قدرت که بعد از جنگ در بسیاری از کشورها بروز پیدا می‌کند، مردم عادی نیز سهم بزرگی از تبعات این منازعات را تجربه خواهند کرد. روان‌پزشکان در همان روزهای نخست تاکید می‌کردند که هنوز برای تحلیل قطعی زود است، اما تجربیات گذشته نشان می‌دهد که پس از پایان درگیری، موجی از مشکلات روانی و اجتماعی خود را نشان خواهد داد.

در همان ایام، سیدحسن موسوی‌چلک معاون سلامت اجتماعی سازمان بهزیستی، در گفت‌وگوهای مختلف یادآور شد که پدیده‌هایی مانند اعتیاد، تن‌فروشی و طلاق معمولا در دوره پس از جنگ افزایش پیدا می‌کند. او توضیح داد که اگرچه جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل در مقایسه با بسیاری از درگیری‌ها کوتاه بود و هدف اصلی حملات اسرائیل چهره‌های نظامی و امنیتی ایران معرفی می‌شد، اما مردم غیرنظامی هم از آسیب‌های جانی و مالی در امان نماندند.

حدود یک ماه پیش، رئیس انجمن علمی روان‌پزشکان ایران نیز هشدار داده بود که بیماران تحت درمان روان‌پزشکی، در جریان جنگ، دچار بازگشت به مرحله ابتدایی درمان شدند و روند بهبودی آنان متوقف یا معکوس شده است. به گفته او، مشکلات جدید ناشی از جنگ هم بر علائم قبلی این افراد افزوده شده است.

در کنگره دانش اعتیاد و در کارگاهی با عنوان «اعتیاد و جنگ»، پیامدهای روانی و اجتماعی جنگ بر جامعه مورد بررسی قرار گرفت. فرید براتی‌سده، روان‌شناس باسابقه که در بسیاری از بلایای طبیعی سال‌های اخیر حضور میدانی داشته است، در این کارگاه به اثرات گسترده فشارهای روانی اشاره کرد و گفت:
«فشارهای روانی بر اساس تعداد افراد در معرض حادثه، به فردی، گروهی و توده‌ای تقسیم می‌شود. استرس‌های فراگیر، تجربه‌ای فراتر از حد معمول برای افراد ایجاد می‌کنند و ویژگی‌هایی دارند که آن‌ها را از فشارهای روانی روزمره متمایز می‌سازد.»

او توضیح داد که بهت و شوک، نخستین واکنش افراد در مواجهه با حوادث تروماتیک است و شدت حادثه، مدت دوام این شوک را تعیین می‌کند. براتی‌سده یادآور شد که در زلزله بم، برخی بازماندگان تا یک هفته دچار کرختی روانی بودند. او همچنین به افزایش واکنش‌های فیزیولوژیک، کاهش تحمل و بروز سریع خشم پس از حادثه اشاره کرد و گفت در بعضی از افراد، حتی گسست از واقعیت هم مشاهده می‌شود.

براتی‌سده ادامه داد: «براساس شاخص‌های سازمان ملل، میزان خسارت مالی و تعداد جان‌باختگان بلایا، نسبت مستقیمی با شدت استرس‌های پساحادثه دارد. روان‌شناسان معتقدند فشارهای روانی شدید می‌تواند نظم معمول زندگی را مختل کرده و حتی نیازهای کاذب ایجاد کند. تفاوت مهم میان بلایای طبیعی و فجایع انسان‌ساخت این است که در حوادث انسان‌ساخت، مانند جنگ، واکنش‌های خشم و پرخاشگری شدت بیشتری دارد.»

او با توضیح مراحل واکنش روانی پس از حادثه، از دلبستگی اجتماعی اولیه تا سرخوردگی ناشی از وعده‌های برآورده‌نشده، یادآور شد که مداخلات روان‌شناختی باید از همان روزهای نخست آغاز شود، زیرا گروه‌های مختلف از جمله کودکان، آسیب‌دیدگان مالی، افراد جابه‌جا شده از محل زندگی، افراد دارای مشکلات روانی، مصرف‌کنندگان مواد، افراد دارای معلولیت، امدادگران و مادران کودکان خردسال، در معرض خطر بالاتری قرار دارند.

این روان‌شناس تاکید کرد که واکنش‌های مرتبط با جنگ باید از واکنش‌های ناشی از فجایع طبیعی تفکیک شود. او گفت: «مشکلات روانی ناشی از جنگ، معمولا بعد از پایان جنگ بروز پیدا می‌کند. ترس، یک واکنش طبیعی به شرایط جنگی است و کسی که از تخریب‌ها و انفجارها نترسد، نیازمند بررسی است. بنابراین فرار از ترس در جنگ، اختلال روانی محسوب نمی‌شود، بلکه پاسخی طبیعی به شرایط غیرعادی است.»

براتی‌سده با اشاره به تجربیات جهانی، افزایش مصرف مواد پس از جنگ را یک پدیده شناخته‌شده دانست. او نمونه‌هایی از جنگ داخلی آمریکا، جنگ‌های جهانی و جنگ ویتنام را مطرح کرد و گفت که در بسیاری از این موارد، استفاده از مواد مخدر به عنوان راهی برای فرار از استرس جنگ رواج داشته است. به گفته او، مشکل اصلی زمانی پدیدار می‌شود که پس از بازگشت افراد از جنگ، علائم پنهان‌شده اختلالات روانی به شکل شدید ظاهر می‌شود.

او درباره شرایط پس از جنگ ۱۲ روزه توضیح داد: «تا دو ماه نخست پس از پایان جنگ، نشانه‌های اضطرابی را باید طبیعی دانست. اما اگر علائم پس از ۶۰ روز باقی بماند، باید به عنوان اختلال روانی به آن نگاه کرد.» نتایج یک تحقیق که اواخر تابستان منتشر شد، نشان داد حدود ۴۰ درصد مردم تهران در آن دوره علائم افسردگی و اضطراب ناشی از جنگ را تجربه کرده‌اند. برآوردها تاکید می‌کند که جنگ، حدود ۳۰ درصد به میزان مشکلات روان‌شناختی جامعه افزوده است.

پیمایشی که تیر امسال درباره «عوامل موثر بر ترس و اضطراب اجتماعی» انجام شد، حاکی از آن است که در مجموع، ۵۹.۸ درصد مردم دست‌کم «تا حدی» ترس و اضطراب ناشی از جنگ را تجربه کرده‌اند. بر اساس نتایج، با دور شدن از مناطق تهدید، میزان اضطراب کاهش می‌یابد؛ به‌طوری‌که ساکنان تهران بالاترین سطح اضطراب را داشتند و ۷۴.۱ درصد آن‌ها «تا حدی یا بسیار زیاد» ترس را تجربه کرده‌اند.

این بررسی نشان می‌دهد زنان، که ۵۲ درصد جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند، نسبت به مردان سطح بالاتری از اضطراب و ناراحتی روانی گزارش کرده‌اند. پژوهش‌های جهانی نیز تایید می‌کند که زنان در شرایط تهدید و حوادث جنگی، هیجانات منفی را بیشتر درونی‌سازی می‌کنند، در حالی که مردان معمولا تنش را در قالب رفتارهای پرخطر، پرخاشگری یا مصرف مواد بروز می‌دهند.

copied
ارسال نظر
 
  • پربیننده‌ترین‌ها

  • پربحث‌ترین‌ها

وب گردی