افشاگری تکاندهنده از سوءاستفاده رمالی شیطانصفت از دختر عاشق
دختر جوانی که به خاطر علاقهاش به پسری به دام یک رمال شیطانصفت افتاد، این بار پرده از ماجرایی هولناک برداشت. داستانی از عشق، خیانت و سحر و جادویی که زندگی یک دختر را به تاریکی کشاند.

یک دختر جوان که در کلانتری نجفی مشهد حضور یافته بود، شرح داد چگونه به امید رسیدن به مردی که دوستش داشت و خانوادهاش مخالف ازدواج آنها بودند، گرفتار یک رمال شیطانصفت شده است.
او گفت: «از پنج سالگی فرزند طلاق بودم و به همراه برادر بزرگترم زیر سایه محبت مادر بزرگ شدم. پدرم خیلی زود با زن دیگری ازدواج کرد و دیگر سراغی از ما نگرفت.» مادرش که برای تأمین زندگی در یکی از هتلهای مشهد به عنوان خدمتکار مشغول به کار شد، با سختیهای فراوان زندگی را پیش برد. دختر جوان هم پس از اتمام تحصیلات دیپلم به جای ادامه دانشگاه، در یک شرکت خصوصی مشغول به کار شد تا بخشی از بار مالی خانواده را به دوش بکشد.
در محیط کار با پسری به نام نوید آشنا شد و رابطهای پنهانی را آغاز کردند. او عاشق نوید شده بود و امیدوار بود این رابطه به ازدواج ختم شود. اما نوید هر بار به بهانههای مختلف از خواستگاری طفره میرفت و این موضوع برای دختر جوان آزاردهنده بود، بهویژه که میدانست مادرش مخالف دوستیهای خیابانی است و اگر از این رابطه باخبر شود، اجازه ازدواج نخواهد داد.
یک روز نوید در یک کافیشاپ به او گفت: «پدر و مادر من با ازدواج ما مخالفاند چون تو فرزند طلاق هستی و به خواستگاریام نخواهند آمد.» این حرف ضربه سختی به دختر زد؛ هرچند به نظر میرسید نوید این بهانه را برای ادامه رابطه بدون تعهد استفاده میکند، اما عشق او را رها نمیکرد.
پس از روزهایی پر از اضطراب و غم، دوستی رمالی مشهور را معرفی کرد که میتوانست با سحر و جادو مادر نوید را طلسم کند و مانع مخالفتش شود. این دختر همراه دوستش به خانه رمال ۴۰ ساله رفت و مشکلش را مطرح کرد. رمال با آرامش گفت که باید چند جلسه به تنهایی به او مراجعه کند.
اگرچه ابتدا به این درخواست شک داشت، اما با اصرار و اعتماد به توصیهها، در جلسه بعد تنها به خانه رمال رفت. رمال ابتدا شربتی به او داد و سپس شروع به خواندن ورد و جادو کرد. چند دقیقه بعد دختر احساس سنگینی و گیجی کرد و دیگر چیزی نفهمید. وقتی به خود آمد، دید که آبرویش لکهدار شده است. با اعتراضش رمال شیطانصفت نه تنها مسئولیت را نپذیرفت، بلکه ادامه رفتار غیرانسانیاش را داد.
موضوع پس از شکایت به پلیس و آزمایشهای پزشکی قانونی ثابت شد و رمال دستگیر گردید. پس از دستگیری، شکایت چندین قربانی دیگر نیز در کلانتری ثبت شد. این دختر سرانجام پی برد که سحر و جادو خرافهای بیش نیست و چه اندازه آینده و زندگیاش را خراب کرده است.
پلیس تحت نظارت ویژه سرهنگ محمد ولیان، رئیس کلانتری نجفی مشهد، همچنان تحقیقات خود را درباره این پرونده ادامه میدهد.