کدخبر: ۲۷۳۳۰
تاریخ خبر:

ترفند آینه‌ای که خاطرات کودکی ۳۰ سال پیش را احضار می‌کند!

یک اکتشاف شگفت‌انگیز در علم روان‌شناسی نشان می‌دهد که چگونه می‌توان با یک «توهم ساده آینه‌ای»، قفل خاطرات مدفون‌شده دوران کودکی را گشود.

ترفند آینه‌ای که خاطرات کودکی ۳۰ سال پیش را احضار می‌کند!

گروهی از عصب‌شناسان دانشگاه آنگلیا راسکین در بریتانیا، مطالعه‌ای را با هدف بررسی ارتباط سه‌گانه میان «خود»، «بدن فیزیکی» و «حافظه‌ی زندگینامه‌ای» به انجام رسانده‌اند. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که صرفاً یک تغییر موقتی در درک فرد از «بدن خود»، از طریق القای توهّم چهره‌ی کودکانه، می‌تواند توانایی افراد را برای یادآوری خاطرات دوران کودکی با وضوح و جزئیات بیشتری افزایش دهد.

محققان توضیح می‌دهند که حافظه انسان تنها ثبت‌کننده اتفاقات خارجی نیست؛ بلکه بازتاب تجربه‌هایی است که درون یک پیکر خاص از سر گذرانده‌ایم. از آنجایی که بدن ما در طول زمان دچار دگرگونی می‌شود، بدن دوران کودکی با شکل بزرگسالی ما تفاوت اساسی دارد و این تفاوت می‌تواند بر دسترسی به خاطرات دور تأثیر بگذارد.

دکتر جین اسپل، نویسنده‌ی ارشد این پژوهش و مدیر «آزمایشگاه خود و بدن» در دانشگاه آنگلیا راسکین، نکته‌ای کلیدی را مطرح می‌کند: «وقتی خاطرات کودکی‌مان شکل گرفت، بدن متفاوتی داشتیم. بنابراین از خود پرسیدیم: اگر بتوانیم افراد را وادار کنیم تا دوباره جنبه‌هایی از آن بدن کودکانه را تجربه کنند، آیا می‌توانند خاطرات آن دوران را واضح‌تر به یاد آورند؟»

این پرسش به طراحی آزمایشی منجر شد تا مشخص شود آیا فعال‌سازی مجدد نشانه‌های مرتبط با بدن گذشته، می‌تواند خاطرات مرتبط با آن دوره را دوباره فعال کند یا خیر.

 

طراحی آزمایش و ایجاد «توهم هم‌چهرگی»

 

برای آزمایش این فرضیه علمی، ۵۰ بزرگسال سالم به صورت آنلاین به دو گروه تقسیم شدند. در گروه اصلی (آزمایشی)، شرکت‌کنندگان ویدئوی زنده‌ای از چهره‌ی خود را می‌دیدند که با استفاده از یک فیلتر دیجیتال، به نسخه‌ای جوان و شبیه به کودکی خود تبدیل شده بود. در گروه کنترل، داوطلبان تصویر بزرگسال واقعی خود را بدون هیچ تغییری مشاهده می‌کردند.

در مرحله‌ی بعدی، دانشمندان آنچه را «توهّم هم‌چهرگی» (enfacement illusion) می‌نامند، به کار گرفتند. در این حالت، از شرکت‌کنندگان خواسته شد سر خود را هماهنگ با صدای یک مترونوم به چپ و راست حرکت دهند. در هر دو گروه، تصویر صورت روی صفحه نمایش نیز دقیقاً همگام با حرکات سر فرد، جابه‌جا می‌شد. هدف از این هماهنگی، ایجاد حس مالکیت قوی بر چهره‌ی مجازی بود، گویی فرد در حال نگاه کردن به آینه‌ای واقعی است.

برای اندازه‌گیری میزان موفقیت توهّم، بخشی از آزمایش با حرکت «ناسازگار» نیز انجام شد؛ در این حالت، چهره‌ی روی صفحه در جهت مخالف حرکت سر فرد حرکت می‌کرد تا حس مالکیت تضعیف شود. پس از اتمام هر بخش، شرکت‌کنندگان باید پرسش‌نامه‌ای را در مورد درجه‌ی احساس مالکیت نسبت به چهره‌ی دیده‌شده پر می‌کردند.

 

سنجش کیفیت «سفر ذهنی در زمان»

 

بلافاصله پس از تجربه‌ی این توهّم، شرکت‌کنندگان تحت یک مصاحبه‌ی حافظه‌ی زندگینامه‌ای قرار گرفتند. در حالی که همچنان چهره‌ی کودکانه یا بزرگسال خود را مشاهده می‌کردند، باید رویدادهای خاصی را از دو بازه‌ی زمانی مشخص به یاد می‌آوردند: دوران کودکی (تا سن ۱۱ سالگی) و یک سال گذشته. برای تحریک حافظه، کلماتی مانند «تعطیلات» یا «خانه» به عنوان نشانه ارائه شد.

تمرکز کلیدی تیم تحقیقاتی بر «کیفیت» و «غنای» خاطرات بود. مصاحبه‌ها ضبط شد و میزان جزئیات ارائه‌شده امتیازدهی گردید. پژوهشگران دو نوع حافظه را از هم تفکیک کردند:

  • حافظه معنایی: شامل اطلاعات فاکت‌گونه و کلی (مانند نام اشخاص یا مکان‌ها).

  • حافظه‌ی رویدادی: توانایی «بازتجربه‌ی ذهنی» یک رویداد که شامل جزئیات حسی، عواطف و احساس حضور در آن لحظه می‌شود؛ چیزی که از آن به‌عنوان یک «سفر ذهنی در زمان» یاد می‌شود.

 

نتایج: کلید حافظه در بدن ماست

 

نتایج به دست آمده تفاوت قابل توجهی را میان دو گروه آشکار ساخت. افرادی که توهّم دیدن چهره‌ی کودکانه خود را تجربه کرده بودند، توانستند جزئیات رویدادی بسیار بیشتر و غنی‌تری از خاطرات دوران کودکی خود به یاد آورند، در مقایسه با گروه کنترل که چهره‌ی بزرگسال خود را مشاهده کردند.

جالب اینجاست که این اثر تنها محدود به خاطرات دوران کودکی بود؛ توهّم هیچ تأثیری بر یادآوری رویدادهای اخیر (سال گذشته) نداشت و بر حافظه‌ی معنایی (فاکت‌های ساده) دوران کودکی نیز بی‌تأثیر ماند.

اوُتکارش گوپتا، نویسنده‌ی اصلی مقاله، در این خصوص توضیح می‌دهد: «تمام رویدادهایی که به یاد می‌آوریم، نه فقط تجربه‌های دنیای بیرونی‌اند، بلکه تجربه‌های بدن ما نیز هستند؛ بدنی که همواره حضور دارد. ما دریافتیم که تغییر موقتی در حس بدنیِ خود، به‌ویژه در قالب تجربه‌ی چهره‌ای کودکانه از خود، می‌تواند به‌طور چشمگیری توانایی بازیابی خاطرات کودکی را افزایش دهد.»

وی این پدیده را این‌گونه تحلیل می‌کند: «احتمالاً علت این پدیده آن است که مغز اطلاعات بدنی را به‌عنوان بخشی از جزئیات هر رویداد رمزگذاری می‌کند. بنابراین بازگرداندن نشانه‌های مشابه بدنی می‌تواند حتی پس از گذشت دهه‌ها به بازیابی آن خاطرات کمک کند.»

 

محدودیت‌ها و افق‌های آینده

 

پژوهشگران به نکاتی نیز اشاره کردند که می‌تواند مسیر تحقیقات آتی را روشن سازد. آن‌ها متذکر شدند که شدت توهّم (حرکت هماهنگ یا ناهماهنگ سر) تأثیر معناداری بر میزان جزئیات یادآوری‌شده نداشت. این موضوع نشان می‌دهد که شاید صرفاً دیدن و همانندسازی با چهره‌ی کودکانه، بدون نیاز به هماهنگی دقیق، برای فعال‌سازی حافظه (اصطلاحاً "priming") کافی باشد.

یک محدودیت دیگر، فناوری فیلتر دیجیتال بود که تنها یک بازسازی کلی از چهره‌ی جوان را نمایش می‌داد و بر اساس عکس‌های واقعی کودکی افراد طراحی نشده بود. تیم پژوهشی پیشنهاد می‌کند که در آینده، آزمایش‌ها در محیط‌های آزمایشگاهی پیشرفته‌تر و با بازآفرینی دقیق‌تر چهره‌ی کودکی هر فرد انجام شود.

با وجود این، یافته‌های کنونی دریچه‌ای تازه به ماهیت حافظه باز کرده است. نتایج ثابت می‌کند که «خود» (Self) پدیده‌ای ثابت نیست، بلکه پویا است و حافظه‌های ما ارتباطی عمیق با شکل فیزیکی بدن ما در زمان وقوع هر رویداد دارند.

دکتر اسپل در پایان ابراز امیدواری می‌کند: «این نتایج واقعاً هیجان‌انگیز است و نشان می‌دهد می‌توان از توهّم‌های بدنی پیشرفته‌تر برای گشودن خاطرات مراحل مختلف زندگی استفاده کرد؛ شاید حتی خاطرات دوران نوزادی.» او افزود که در آینده شاید بتوان این روش‌ها را به‌گونه‌ای توسعه داد که به افراد دارای اختلال حافظه، مانند بیماران آلزایمر، کمک کند تا توانایی یادآوری‌شان را بازیابند.

copied
ارسال نظر
 

وب گردی