چرا پرسپولیس یک ستاره ایرانی را سوخت؟ داستان وحید هاشمیان و دو جای خالی سرخها
وحید هاشمیان، مهاجم سابق تیم ملی و لژیونر مطرح ایران، این روزها در کانون نقدها و حاشیهها قرار گرفته است. سرمربیگری او در پرسپولیس با امیدواری آغاز شد، اما حالا بسیاری از رسانهها و هواداران او را مسئول ناکامیها میدانند.

دیروز در محافل فوتبالی همه از سقوط وحید هاشمیان سخن میگفتند، گویی انتظار کشیدهاند تا آخرین نفسهای او را ببینند و پروندهاش بسته شود. این نوع ستارهسوزی در فوتبال ایران بینظیر است و نمونه مشابه آن را در هیچ لیگ حرفهای جهان نمیتوان پیدا کرد.
خبرنگار مشرق مینویسد، شدت و وسعت نقدها علیه هاشمیان چنان بود که حتی شکستهای ابتدایی او را با شور و هیجان گزارش میکردند و شمارش معکوس برای نابود کردن استعدادش آغاز شد. او یکی از بهترین مهاجمان و لژیونرهای تاریخ ایران بود، اما در اولین تجربه مربیگری خود، به جای حمایت، با فشار و حمله رسانهها و منتقدان مواجه شد.
ماجرا از زمانی آغاز شد که هاشمیان هدایت پرسپولیس را بر عهده گرفت؛ اما سؤال این است که او چه تیمی را تحویل گرفت؟ آیا تیم قهرمان لیگ، قهرمان جام حذفی یا نماینده موفق ایران در آسیا بود؟ واقعیت این است که پرسپولیس فصل قبل هیچ یک از این موفقیتها را نداشت. اگر تیم فصل قبل قهرمان بود، آیا امروز با هاشمیان چنین برخوردی میشد؟
او تیمی را تحویل گرفت که نه تنها قهرمان نبود، بلکه با مقام سومی لیگ، حذف از جام حذفی و عدم راهیابی به آسیا روبرو بود. پرسپولیس دهه اخیر، با ثباتی نسبی، هاشمیان را دریافت نکرد، بلکه او با تیمی ازهمپاشیده مواجه شد. با این حال، فوتبال نتیجهگرای ایران، همانند گذشته، باز هم ستارهای دیگر را سوزاند؛ مربیای آرام، با شخصیتی متین، که شاید اشتباه کرده بود و نباید به پرسپولیس میآمد.
برخی معتقدند هاشمیان شاید خود نیز در پذیرش پیشنهاد پرسپولیس مقصر بود، اما حالا رسانهها و کارشناسان افسوس میخورند که چرا او در ابتدای فصل به این پیشنهاد پاسخ مثبت داد و «بله» گفت. صندلی سرمربیگری در پرسپولیس فرصت بزرگی است، اما انتظار میرفت هاشمیان تفاوتی در نحوه مدیریت و موفقیت تیم ایجاد کند که متأسفانه چنین نشد.