چرا «قهوه پدری» مهران مدیری متفاوتتر از همیشه است؟ نقد پنج قسمت اول
مهران مدیری، پس از سه سال وقفه، با سریال جدید خود به نام «قهوه پدری» به دنیای تلویزیون و شبکه نمایش خانگی بازگشته است.
این سریال که همچون آثار قبلی مدیری، بر مسائل اجتماعی و اقتصادی تمرکز دارد، با مضمون و داستانی انتقادی به وضعیت اقتصادی و فسادهای مالی در جامعه پرداخته است. در ادامه به بررسی نخستین پنج قسمت این سریال و نحوه پرداخت به موضوعات اجتماعی و اقتصادی میپردازیم.
مهران مدیری پس از موفقیتهای چشمگیر در سریالهای قبلی خود، از جمله «هیولا» و «دراکولا» که به نقد فساد اقتصادی و آسیبهای سیستم مالی پرداخته بود، این بار با «قهوه پدری» وارد عرصهای مشابه شده است. سریال جدید او را میتوان ادامهای بر این سهگانه دانست که با توجه به تکرار مضامین اقتصادی، همچنان موضوع فساد، رانتخواری و بحرانهای مالی را در مرکز داستان قرار داده است.
در «قهوه پدری»، مدیری به روایت داستان مردی دستپاک و سادهدل به نام جهانگیر ادیب میپردازد که به دلیل فشارهای اقتصادی و تنگنای مالی به دام شخصیتی مرموز به نام «اون» میافتد. این شخصیت به او وعده نجات مالی میدهد و جهانگیر پس از مشورت با «اون»، تمام دارایی خود را به همراه قرضهایی از دیگران صرف واردات قهوه میکند، اما با سقوط بازار قهوه به زمین میخورد و وضعیتش به تباهی میانجامد. همانند «هیولا»، که در آن شخصیت اصلی به دام یک شبکه فساد اقتصادی افتاده و تبدیل به یکی از اعضای آن میشود، «قهوه پدری» نیز بهطور مشابه نشان میدهد که چطور فشارهای اقتصادی و فساد سیستماتیک باعث از بین رفتن هویت افراد و در نهایت تغییر آنها میشود.
در مقایسه با سریالهای قبلی مدیری همچون «گنج مظفر» و «ویلای من»، که جنبههای اقتصادی را بهطور غیرمستقیم و در قالب کمدیهای اجتماعی مطرح میکرد، در «قهوه پدری»، موضوع فساد اقتصادی به صورت صریح و جدیتر پرداخته شده است. البته، مانند همیشه، در این سریال نیز مدیری از سبک کمدیهای خاص خود بهره برده و با طراحی موقعیتهای طنزآمیز و تضادهای رفتاری شخصیتها تلاش کرده است تا بهطور همزمان هم انتقادهای اجتماعی را به نمایش بگذارد و هم مخاطب را بخنداند.
یکی از ویژگیهای بارز «قهوه پدری» این است که در آن همچنان فرمولهای تکراری و موفق آثار کمدی جهانی، نظیر تقابلهای اغراقآمیز بین خیر و شر، به کار گرفته شده است. در این سریال، «اون» و تیمش بهعنوان نمایندگان شرارت و فساد معرفی میشوند و در مقابل آنها، شخصیتهای مثبت داستان، از جمله جهانگیر ادیب و خانوادهاش، قرار دارند که نماد سادگی و پاکی هستند. این تضادها، در کنار استفاده از کمدی موقعیتها و اشتباهات شخصیتها، میتوانند به راحتی مخاطب را به دنیای داستان بکشند و همچنان درعینحال پیامهای جدی و انتقادی خود را منتقل کنند.
مدیری در این سریال، از منظر اقتصادی به مشکلات جامعه پرداخته است. یکی از نمادهای آشکار این فساد در داستان، سیستم بانکی است. در یکی از بخشهای سریال، مشاهده میکنیم که رئیس شعبه بانک بهسادگی و بدون هیچ تحقیقی، وامی میلیاردی برای یک شرکت به اصطلاح «دانشبنیان» تأیید میکند. این اتفاقات در کنار دیگر بخشهای داستان نشاندهنده عمق فساد در سیستمهای اقتصادی است که بهطور مستقیم زندگی و آینده مردم را تحت تأثیر قرار میدهد.
در «قهوه پدری» همچنان شاهد بحرانهای اجتماعی و اقتصادی هستیم که در نهایت باعث میشود شخصیتها بهجای حل مشکلات از طریق شفافیت و صداقت، به مسیرهای اشتباه و فریبکارانه کشیده شوند. در یکی از لحظات تلخ داستان، شخصیت جهانگیر ادیب، که پیشتر به عنوان یک کتابفروش ساده شناخته میشد، به جایی میرسد که تصمیم میگیرد از بانکی که همسرش در آن کار میکند، سرقت کند. این نوع تحولات شخصیتی نه تنها به نقد فساد اقتصادی میپردازد، بلکه نشاندهنده این است که چگونه افراد تحت فشارهای مالی و اجتماعی بهتدریج تغییر کرده و به «هیولا» تبدیل میشوند، همانطور که در «هیولا» نیز شاهد آن بودیم.
در کنار تمام این نقدهای اجتماعی، «قهوه پدری» همچنان به عنوان یک کمدی با ظاهری شیرین، در دل خود تلخیهای بسیاری نهفته است. مدیری با این سریال، به خوبی توانسته است زهر فساد اقتصادی را در دل داستانی جذاب و کمدی بپیچد تا مخاطب را هم به فکر فرو برد و هم لحظاتی شاد را تجربه کند.
منتقد سینما، محمدرضا معطر، در نقدی از این سریال گفته است که «این درماندگی ناشی از فسادهای فراوان سیستم اقتصادی است که به تدریج شخصیتها را تغییر میدهد و به آنها اجازه میدهد که در دنیای ناعادلانه، تصمیمات غیرمستقیم و فریبکارانه اتخاذ کنند».