اعدام برای تتلو؟ /ابهامات و انتقادات پس از صدور حکم جنجالی!
صدور حکم بدوی اعدام برای امیر تتلو، خواننده پرحاشیه، موجی از واکنشها و ابهامات را به همراه داشته است.

عباس عبدی در اعتماد با اشاره به صدور حکم بدوی اعدام برای تتلو نوشت: «نقد حکم صادره میتواند تعبیر به دفاع از او شود. بعید میدانم که در میان امثال ما کسی باشد که اندک تعلق خاطری به این افراد داشته باشد. اگر از رفتار آنان متنفر نباشند، قطعا تعلق خاطری نخواهند داشت، به ویژه استفاده از ادبیات رکیک او که کاربرد رایج آن در فضای عمومی موجب تاسف است.»
او در ادامه با طرح این سوال که چرا با علم به سوابق تتلو، با او در انتخابات ریاستجمهوری همصدا شدند، مینویسد: «اگر خوب نگاه کنیم، او پیش از خروج از ایران نیز همین فرهنگ و ادبیات را داشت. البته با این تفاوت که فضای عمومی ایران اجازه ابراز آنها را نمیداد، ولی به احتمال قوی در فضای خصوصی و غیر عمومی این رفتار وگفتار را داشته است. با این حساب میتوان گفت که نظام سیاسی درکی عینی و واقعی از او داشته است. اگر این فرض را بپذیریم، که فرض معقولی است؛ در این صورت، همسخن شدن با تتلو در دوره انتخابات ریاستجمهوری و نامزدی آقای رییسی نمیتواند بدون علم و آگاهی نسبت به این واقعیت باشد. به ویژه که در فرهنگ ما یا حداقل در ذهن نیروهای مذهبی، این حجم از تتو کردن بازتابی است از فرهنگ خاص آنان. در این صورت چگونه میشود که فردی مثل آقای رییسی و کمپین انتخاباتی او حاضر به این همنشینی و همصحبتی شوند، تا بلکه قدری رأی بیاورند؟ خب! حالا این کار را کردید، پس چرا حکم اعدام علیه او صادر میشود یا به او جایزه هم میدهید و مراسم بزرگداشت برایش برگزار میکنید؟ این پرسش بر این مبنا است که وی از آن زمان تاکنون تغییر رویکردی جدی نداشته است.»
عبدی همچنین به موضوع بازدارندگی حکم اعدام اشاره کرده و مینویسد: «نکته دیگر درباره اثرات صدور حکم اعدام است. خیلی ساده میتوان ثابت کرد که صدور حکم اعدام، نقش بازدارندگی مهمی ندارد، در عوض هزینههای سنگین روانی و اقتصادی برای فرد و جامعه دارد. اتفاقا ساختار سیاسی هم این را میداند به همین علت آمار رسمی اعدامیها را اعلام نمیکنند و از آن مهمتر جز در برخی از موارد قصاص، خبررسانی جدی از اعدامها انجام نمیشود. این نشانگر برداشت منفی عمومی از حکم مذکور است.»
او در ادامه به خبر پذیرش اعاده دادرسی از سوی رئیس قوه قضاییه اشاره کرده و مینویسد: «البته آخرین خبری که منتشر شده حکایت از آن دارد که رییس محترم قوه قضاییه بر اساس ماده ۴۷۷ ق.آ.ک. تقاضای وکیل را برای اعاده دادرسی پذیرفته و با نقض حکم صادره آن را برای رسیدگی به شعبهای از دیوان عالی ارسال نموده و مطابق انتظار بعید است که در این مرحله دو باره حکم اعدام قبلی صادر شود.»
یکی از نکات مبهم در این پرونده، نحوه بازگرداندن تتلو از ترکیه به ایران است. عبدی با اشاره به این موضوع مینویسد: «نکته سوم که خیلی هم مهم است، چگونگی آوردن یا آمدن متهم از ترکیه به تهران است. یک فعال رسانهای نوشته است که: «با توجه به ادعای تهیهکننده کارهای تتلو، قرار بوده مشکل این خواننده جوان با وساطت مقامات ارشد حل شود اما بعدازسقوط بالگرد رییسجمهور ورق برگشته است!» ما نمیدانیم در این مورد خاص چه وعدههای مشخصی داده شده و حتی نمیدانیم چه ربطی میان سقوط بالگرد و منتفی شدن حل مساله تتلو وجود دارد، ولی این را میتوان حدس زد که به احتمال فراوان قول و قرارهایی رسمی یا غیر رسمی در این میان بوده است که ایرادی هم ندارد. این قاعده در اغلب کشورها مرسوم است. هنگام بازجویی روی توافق تأکید دارند، برای بازداشت متهمان فراری یا خارج از حوزه صلاحیت، این توافقها را انجام میدهند. به لحاظ شرعی هم مصداق امان دادن میشود و باید به قول و قرار وفادار بود. حتی در جنگهای صدر اسلام هنگامی که یک مسلمان به یکی از سپاه دشمن امان میداد، آن را رعایت میکردند، منطق این رفتار نیز وفای به عهد است و نمیتوان گفت که کسی که وعده داده برای خودش بوده و خلاف آن عمل کنند. در واقع از وعده نباید برای فریب استفاده کرد، چنین رفتاری زیربنای اخلاقی جامعه را متزلزل و مختل میکند.»
عبدی در پایان با اشاره به سوابق مشابه مینویسد: «تجربه این رفتار در گذشته هست. در پرونده فاضل خداداد از این ترفند استفاده شد، گرچه وعدهدهنده مقام قضایی یا حتی پلیسی نبود، ولی در سطحی بود که باید به وعده او عمل میشد. یا پس از آمدن به ایران اجازه میدادند که برگردد و وعده را نفی کنند، مگر اینکه با خواست خودش بیاید یا آنکه وعدهدهنده را مجازات میکردند. در مورد تتلو هم باید شفافسازی شود که آیا چنین عهدی بوده است یا خیر؟ اگر بلی، مطابق همان عمل شود و اگر کسی خلاف اختیارات خود عمل کرده او را مجازات کنند. فریب دادن دیگران از طریق تخلف از وعده و پیمان پذیرفتنی نیست.»