«جان سخت»؛ ملودرامی پرتنش با یک مثلث عاشقانه و کشمکشهای مرگبار
سریال «جان سخت» به کارگردانی و نویسندگی مصطفی تقیزاده، با روایت داستانی از عشق، تنش و کشمکشهای قدیمی میان دو گروه، شروعی قدرتمند و جذاب داشته است. این ملودرام ، فضایی متفاوت از تقابل احساسات و حوادث غیرمنتظره را به نمایش میگذارد.
ژانر ملودرام گزینه مطمئن و امتحان پس دادهای برای ساخت سریال به نظر میرسد که قابلیت روایت قصه های متعدد و تودرتو را دارد؛ از قصه اصلی تا داستانکهایی که به تنه اصلی آن چسبیده و نقش مهمی در عرض بخشیدن به آن دارند. پلتفرمهای نمایش آنلاین نیز در سالهای اخیر توجه ویژهای به این قبیل ملودرامها نشان داده که سریال «جان سخت» ساخته مصطفی تقیزاده و محصول پلتفرم فیلمنت یکی از تازهترین آنها محسوب میشود.
در قسمت نخست این سریال، با تعداد زیادی از شخصیت در رده سنی جوان مواجه میشویم که در یک تور کویرگردی با یکدیگر همراه میشوند. یک طرف ماجرا، فرزاد، نگار، اشکان، هدیه و شاهین قرار داشته و در طرف مقابل نیز وحید و دوستانش حضور دارند. تقیزاده که خود فیلمنامه «جان سخت» را نوشته، مطابق یک فرمول آشنا گذشتهای را برای دو طرف ترسیم کرده که آتشی زیر خاکستر خود دارند. عشق به عنوان یکی از تمهای هشت گانه در این قسمت پررنگ شده و کشش خوبی به قصه میبخشد و مثلثی عشقی هم حول محور آن شکل گرفته و به منحنی تنش آن سیر صعودی میبخشد. در عین حال، از همان سکانس نخست نیز روی اختلاف قدیمی بین دو گروه تاکید کرده و تماشاگر را در بیم و امید نسبت به آن قرار میدهد. بچه محل بودن آنها هم عمق بیشتری به این اختلاف بخشیده و برای قسمتهای بعدی زمینهچینی میکند. برخورد تند وحید با نگار که زمانی دوست بودهاند، حادثه محرک قسمت اول سریال به حساب میآید که هم اطلاعاتی درباره گذشتهشان به تماشاگر داده و هم از اتفاقی در شرف وقوع خبر میدهد.
شخصیتپردازی در سریالهایی از این جنس که تعدد حرف اول و آخر را میزند، کار سخت و پیچیدهای به نظر میرسد. به همین دلیل هم اغلب فیلمنامهنویسها به سراغ تیپ و تیپ-شخصیت رفته و تنها در یکی دو مورد خاص به خلق شخصیت رضایت میدهند. تقیزاده هم در «جان سخت» از همین فرمول بهره گرفته و با تکیه بر آن شخصیتهای خود را خلق کرده است. نگار و فرزاد به عنوان شخصیتهای محوری متفاوتتر از بقیه بوده و نقشی کلیدی در پیشبرد داستان دارند. اولی دختر جوان کنشمندی است که از گذشته خود با وحید فاصله گرفته و فرزاد را پذیرفته است. دومی هم جوانی از طبقه پایین جامعه است که برای فاصله گرفتن از آن تلاش زیادی به خرج میدهد. در ضلع سوم این مثلث وحید قرار دارد که حسد نقش مهمی در شکلگیریاش داشته و در نوسان میان عشق و نفرت است. باقی شخصیتها هم حلقهای دور این سه نفر تشکیل داده و قطعا در قسمتهای بعدی نقش مهمتری ایفا خواهند کرد.
نقطه عطف در قسمت اول یک سریال از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و سهم به سزایی در کشاندن و نیز نگه داشتن تماشاگر خود دارد؛ کاری که تقیزاده در قسمت اول «جان سخت» به خوبی انجام داده و تماشاگر را منتظر ادامه آن نگه میدارد.
کشمکش شکل گرفته میان دو گروه هنگام بازگشت از کویر، قصه را به سمت نقطه عطف برده و شوک خوبی به آن میدهد؛ جایی که درگیری لفظی، شکل فیزیکی به خود گرفته و سرانجام به یک اتفاق هولناک منتهی میشود. همان عطفی که سریالی از جنس «جان سخت» به شدت به آن نیاز داشته و تماشاگر خود را شوکه میکند.
تقیزاده در مقام کارگردان تلاش کرده تا به لحاظ بصری کار شسته رفتهای ارائه کند که در این امر نیز تا حدود زیادی موفق بوده است. فضای خاص کویر هم به کمکاش آمده و جذابیتهای بصری «جان سخت» را دو چندان کرده است. به لحاظ ریتم هم سریال قابل قبول از کار درآمده و تماشاگر خود را خسته نمیکند. قصههایی با شخصیتهای متعدد که اغلب آنها هم در یک گروه سنی مشخص قرار دارند، کار کارگردان را برای انتخاب بازیگر سخت میکند. تقیزاده بازیگران جوان کمتر شناخته شده را در کنار بازیگران سرشناسی همچون مهرداد صدیقیان، الناز حبیبی، مجتبی پیرزاده و ماهور الوند قرار داده و حاصل کارشان هم در تنها قسمت پخش شده قابل قبول از کاردرآمده است.
سریال «جان سخت» شروع خوب و متقاعدکنندهای داشته که برای قضاوت بهتر درباره آن باید به تماشای قسمتهای بعدی آن نشست.
محمد جلیلوند منتقد سینما