خبرهای داغ
کدخبر: ۲۵۵۷۸
تاریخ خبر:

تنهایی در جمع: چرا حتی در میان دوستان و همکاران احساس انزوا می‌کنیم؟

حتی وقتی در مهمانی هستیم یا در محل کار با دیگران هستیم، گاهی احساس می‌کنیم کسی نمی‌تواند ما را واقعاً درک کند. روان‌شناسان می‌گویند این نوع از تنهایی، ریشه در ذهن دارد و نه در نبود دیگران.

تنهایی در جمع: چرا حتی در میان دوستان و همکاران احساس انزوا می‌کنیم؟

با وجود پیشرفت‌های چشمگیر در ارتباطات و شبکه‌های اجتماعی، بسیاری از انسان‌ها هنوز از نوعی تنهایی رنج می‌برند؛ تنهایی‌ای که نه به دلیل نبود دیگران، بلکه به علت ناتوانی در یافتن هم‌فکری برای تبادل اندیشه‌های مهم و معنا‌دار ایجاد می‌شود.

به گزارش فرارو به نقل از سایکولوژی تودی، ممکن است در جمع دوستان یا همکاران احساس کنید جایی برای شما نیست یا کسی واقعاً شما را نمی‌فهمد. کارل یونگ، روان‌کاو مشهور، می‌گوید: «تنهایی از نبودن دیگران در اطرافتان نمی‌آید، بلکه از ناتوانی در بیان چیزهایی ناشی می‌شود که برایتان اهمیت دارد.» این جمله، تصویری روشن از نوعی تنهایی ارائه می‌دهد که در دنیای امروز، حتی در حضور جمع نیز قابل احساس است.

این وضعیت گاه به ضعف در مهارت‌های اجتماعی یا کم‌رویی نسبت داده می‌شود، اما حتی افرادی که توانایی بالایی در ارتباط دارند، ممکن است نتوانند گفت‌وگوی عمیق و معناداری را تجربه کنند، چرا که اطرافیانشان مایل یا قادر به تعامل فکری واقعی نیستند. روان‌شناسان این پدیده را «تنهایی شناختی» یا Epistemic Loneliness می‌نامند؛ احساسی از جدایی درونی که حتی در میان روابط و محیط‌های اجتماعی ملموس، فرد آن را تجربه می‌کند.

دو تفاوت مهم در درک تنهایی
اول آن‌که «انزوای اجتماعی» الزاماً با تنهایی هم‌معنی نیست. تنهایی با تنها بودن متفاوت است. بسیاری از افراد در تنهایی خود آرامش دارند و نیازی به حضور دیگران حس نمی‌کنند. نبود دیگران به‌تنهایی دلیل بر احساس تنهایی نیست. پیش‌تر تنهایی بیشتر با افسردگی یا ضعف مهارت‌های اجتماعی پیوند داده می‌شد، اما تحقیقات جدید نشان می‌دهد این برداشت‌ها کامل و دقیق نیستند.

دوم، حتی افراد اجتماعی هم ممکن است در جمع احساس تنهایی کنند. پژوهش‌های جان و استفانی کاچیپو در سال ۲۰۱۸ نشان می‌دهد که فعال‌ترین افراد اجتماعی گاهی از نبود ارتباط واقعی رنج می‌برند. در روان‌شناسی، همواره جنبه اجتماعی تنهایی مورد توجه است، اما نوع خاصی از آن، یعنی تنهایی شناختی، ریشه در ذهن و تجربه درونی فرد دارد و به کمبود تعامل ظاهری محدود نمی‌شود.

تنهایی شناختی چگونه تجربه می‌شود؟
آلوارادو تنهایی شناختی را نوعی «انزوای ذهنی» می‌نامد؛ حالتی که فرد نمی‌تواند تجربه‌های فکری و جنبه‌های عمیق زندگی ذهنی خود را با دیگران به اشتراک بگذارد. او تأکید می‌کند این نوع تنهایی با فعالیت‌های شناختی و فکری انسان ارتباط مستقیم دارد. بخشی از آن نیز شامل میل به گفت‌وگو درباره خلاقیت، فلسفه و ایده‌های نو است.

تصور کنید موسیقیدانی که مشتاق بحث درباره تئوری موسیقی است، استادی که می‌خواهد درباره فلسفه و تدریس مباحث کند، یا پژوهشگری که از یافته‌های تازه پروژه خود هیجان‌زده است، اما اطرافیانش علاقه‌ای به شنیدن ندارند. در چنین شرایطی، ذهن فعال و پر از ایده او بدون هم‌صحبت می‌ماند و حس جدایی و تنهایی عمیق‌تری تجربه می‌کند.

copied
ارسال نظر
 
  • پربیننده‌ترین‌ها

  • پربحث‌ترین‌ها

وب گردی