آیا با ۳۰ دقیقه ورزش میتوان جلوی زوال عقل را گرفت؟
یافتههای یک تحقیق علمی معتبر و چنددههای در آمریکا، کلیدیترین زمان زندگی برای محافظت از سلامت مغز و پیشگیری از بیماری دمانس را فاش کرد.
تأکید مجدد بر نقش غیرقابل انکار فعالیت بدنی در حفظ سلامت مغز
نتایج یک پژوهش گسترده که برای چندین دهه در آمریکا به طول انجامیده، بار دیگر اهمیت فوقالعاده فعالیت بدنی را در هر مرحله از زندگی، به خصوص پس از عبور از جوانی، برای صیانت از سلامت مغز و کاهش احتمال درگیری با بیماری دمانس (زوال عقل) به اثبات رسانده است.
دانشمندان سالهاست که میدانند حرکت بدن فرآیندهایی حیاتی برای عملکرد شناختی را فعال میکند. تقویت جریان خون به سمت مغز، افزایش انعطافپذیری عصبی (نوروپلاستیسیتی) و کاهش التهابات مزمن، همگی عواملی هستند که ورزش را به ابزاری مؤثر برای مقابله با کاهش تواناییهای شناختی و بیماریهایی نظیر آلزایمر تبدیل کردهاند.
پژوهش قلب فرامینگهام: میانسالی، نقطه عطف محافظت از مغز
با وجود آگاهی عمومی از فواید ورزش، پرسشهای کلیدی همچنان بیپاسخ مانده بود: آیا اثر محافظتی ورزش به سن خاصی محدود میشود؟ و آیا این تأثیر در افرادی که مستعد ریسک ژنتیکی بالا برای ابتلا به دمانس هستند، همچنان پابرجاست؟
تازهترین پژوهش منتشر شده از «مطالعه قلب فرامینگهام» در آمریکا، پاسخهای واضحی به این ابهامات میدهد. یافتههای این مطالعه که یکی از طولانیترین و معتبرترین پروژههای علمی در زمینه عوامل خطر بلندمدت سلامت است، قویاً از این توصیه حمایت میکند که فعال ماندن در سن ۴۵ سالگی به بعد، حتی برای کسانی که دارای ژن شناخته شده ریسک دمانس هستند، میتواند یک نقش محافظتی بسیار مهم ایفا کند.
تحلیل دادههای چندنسلی برای کشف راز دمانس
این تحقیق جدید متکی بر دادههای ۴ هزار و ۲۹۰ شرکتکننده از نسل دوم «مطالعه فرامینگهام» است. شرکتکنندگان در این پروژه در بازههای زمانی ۴ تا ۸ ساله، تحت معاینات پزشکی قرار گرفتند.
از سال ۱۹۷۱ به بعد، این افراد میزان فعالیت بدنی خود را، از فعالیتهای عادی روزمره مانند بالا رفتن از پلهها تا ورزشهای شدید، در طول دههها گزارش کردند. محققان بر اساس زمان اولین ارزیابی، شرکتکنندگان را در سه گروه سنی اصلی دستهبندی کردند:
-
اوایل بزرگسالی: ۲۶ تا ۴۴ سال
-
میانسالی: ۴۵ تا ۶۴ سال
-
سالمندی: ۶۵ سال به بالا
سپس، پژوهشگران میزان ابتلای افراد به دمانس را در هر گروه بررسی و فعالیت بدنی آنها را به سه سطح کم، متوسط و زیاد تفکیک کردند. عنصر مهم دیگر مطالعه، بررسی وجود ژن APOE $\varepsilon4$ که عامل شناختهشده ژنتیکی برای آلزایمر است، در میان شرکتکنندگان بود.
میزان کاهش خطر: ۴۵ درصد در سنین بالا
در طول دوره پیگیری طولانیمدت، در مجموع ۱۳.۲ درصد از شرکتکنندگان (معادل ۵۶۷ نفر) به دمانس مبتلا شدند.
بررسی سطح فعالیت بدنی نشاندهنده الگوی مهمی بود: «افرادی که در میانسالی و سالمندی بالاترین میزان فعالیت بدنی را داشتند، ۴۱ تا ۴۵ درصد کمتر از افرادی که کمترین فعالیت را داشتند به دمانس مبتلا شدند.» این کاهش خطر، حتی پس از تعدیل متغیرهای تأثیرگذار مانند سن، سطح تحصیلات، فشار خون و دیابت نیز معتبر بود.
نکته جالب اینجاست که فعالیت بدنی در دوران اوایل بزرگسالی (دهههای ۲۰ و ۳۰ سالگی) بهتنهایی هیچ تأثیر محافظتی بر کاهش خطر دمانس در بلندمدت نشان نداد.
اثر ژنتیک و فعالیت بدنی: تفاوت میانسالی و سالمندی
تحلیل دادههای مربوط به ژن APOE $\varepsilon4$ بخش حیاتی این یافتهها بود:
-
در میانسالی: فعالیت بدنی بیشتر تنها برای افرادی که حامل ژن APOE $\varepsilon4$ نبودند، باعث کاهش خطر دمانس شد.
-
در سالمندی: فعالیت بدنی بیشتر برای هر دو گروه (حاملان و غیرحاملان ژن) اثر محافظتی داشت.
به عبارت صریحتر، این مطالعه نشان میدهد که حتی اگر فرد به دلیل ژنتیک، مستعد ابتلا به زوال عقل باشد، فعال ماندن در سالهای پایانی زندگی، همچنان میتواند سودی حیاتی و محافظتی به همراه داشته باشد.
نتیجهگیری و محدودیتها
این نتایج، پیام همیشگی تحقیقات علمی را تأیید میکنند: ورزش برای مغز ضروری است. اهمیت این مطالعه در حجم نمونه بزرگ، پیگیری چنددههای و تجزیه و تحلیل اثر ژنتیک بر دورههای مختلف زندگی نهفته است. پیام اصلی اینجاست که برخلاف باور رایج، هیچوقت برای شروع دیر نیست و مغز در هر سنی از حرکت سود میبرد.
البته این تحقیق با محدودیتهایی نیز همراه بود، از جمله: ثبت فعالیت بدنی به شکل خودگزارشی (که ممکن است خطای حافظه داشته باشد)، نامشخص بودن نوع دقیق ورزشهای انجام شده، و همچنین محدودیت تعمیم نتایج به جمعیتهای متنوعتر به دلیل تبار اروپایی اغلب شرکتکنندگان.
با این وجود، پیام اصلی کاملاً روشن است: فعالیت بدنی نه تنها برای قلب و جسم، بلکه برای حفظ توان شناختی و کاهش خطر دمانس، یک ابزار ارزان، در دسترس و قوی است که باید در هر سنی آن را جدی گرفت.